برچسب: آزادنویسی

آزادنویسی عکاسانه(۴): در پس نقدهای ما چه تئوری‌هایی پنهان است؟

آندریاس گرسکی- تئوری- نقش اول
شیکاگو ۲۰۰۹- آندریاس گرسکی

پیش‌نوشت: پیش از مطالعه این یادداشت شاید بهتر باشد که مطلب کوتاهی که درباره آندریاس گرسکی در اینستاگرامم منتشر کردم را بخوانید:

«عکس‌های گرسکی بیش از همه برای من تداعی‌گر «انباشت» است. انباشتِ چیزها، آدم‌ها، کالا‌ها، زباله‌ها.  همه شکل هم. بین انسان و کالا تفاوتی نمی‌بینی. برای یافتن تمایزها باید در عکس‌ها زوم کنی تا متوجه شوی این پَترنی که میبینی مجموعه ای از انسان‌هاست! به نظرم او یکسان‌شدگی را به تصویر می‌کشد که جهان امروز بر ما تحمیل کرده.

نگاه گرسکی از دور است به همین دلیل ممکن است در وهله‌ی اول با دیدن عکس‌هایش تعجب کنیم. چرا که ما در متن زندگی روزمره هستیم و نمی‌توانیم بدانیم از دور چگونه به نظر می‌رسیم.
برای دیدن عکس‌هایش لازم است رفت و برگشتی داشته باشیم مدام از جز به کل و به عکس. و در این رفت و برگشت هاست که حقایق تازه و تلخ بر ما آشکار می‌شود. نوعی معرفت و شناخت نسبت به خودمان و جایگاه‌مان در جهان امروز.»

ادامه مطلب “آزادنویسی عکاسانه(۴): در پس نقدهای ما چه تئوری‌هایی پنهان است؟”

آزادنویسی عکاسانه (۳): بررسی هویت اجتماعی در عکس‌های منظره‌ی عکاسان معاصر

منظره- تهران بی‌تاریخ- مهران مهاجر
تهران بی‌تاریخ – مهران مهاجر

یکی از تکلیف‌های کلاسی که به تازگی می‌روم، انتخاب یک موضوع و ساختن یک ماکت پژوهشی از آن است. یعنی در طول هفت هشت هفته‌ی باقی‌مانده باید ساختار پژوهشی که می‌خواهم در آینده انجام بدهم مشخص شود.

اما پیش از شروع فکر می‌کنم این کار برای منی که پیش از ورود به عکاسی و هنر در بخش علمی فعالیت کردم باید دشوار باشد. چون مدل ذهنی این دو شاخه کاملن با یکدیگر متفاوت است. پژوهش هایی که در هنر انجام می‌شود عموما کیفی هستند، پاسخ‌های باز دارند، نمونه‌هایشان تصادفی نیست و … اما در علم شما باید دقیق صحبت کنی، از نمونه‌های تصادفی استفاده کنی، با اعداد کار کنی و به نتیجه برسی. البته که این به معنای بی‌دروپیکر بودن پژوهش‌های شاخه‌ی هنر نیست. چرا که پژوهش‌های آنجا هم باید مستدل باشد و دارای انسجام و  همچنین بر مبنای تئوری‌هایی که معرفی شده. با این حال چرخش به سمت دیگر مشکل است و فکر می‌کنم من باید بیشتر تلاش و کوشش کنم.

هدف از نوشتن این یادداشت کوتاه هم این است که به خودم کمک کنم این مسیر پژوهشی را ادامه بدهم. چون می‌دانم که سختی‌های راه کم نیست و برای ادامه دادنش باید مصمم عمل کرد. می‌دانم که پژوهش مورد نظرم شاید یک سال و بیشتر طول بکشد اما می‌شود ادامه داد و نباید جا زد. نوشتم که برای خودم تعهد ایجاد کنم و آن را نیمه کاره رها نکنم.

پیدا کردن موضوع پژوهش اولین سنگ این راه بود که باید کنار می‌زدم چراکه موضوع پژوهشی‌ام در وهله‌ی اول لازم است با دغدغه‌های عکاسانه‌ی خودم سازگار باشد. سوالی باشد که می‌خواهم جوابش را پیدا کنم. یا آن را مطرح کنم و به بحث بگذارم. ادامه مطلب “آزادنویسی عکاسانه (۳): بررسی هویت اجتماعی در عکس‌های منظره‌ی عکاسان معاصر”

آزادنویسی عکاسانه (۲): حقیقت یا تئوری حقیقت؟!

تئوری- مقش اول

پژوهش در عکاسی انواع مختلفی دارد. یکی از آنها اینست که اندیشمندان و پژوهشگران از عکاسی به عنوان یک ابزار استفاده می‌کنند. بیشتر رشته‌های علوم انسانی مانند جامعه شناسی یا مردم شناسی از عکاسی بدین شکل برای پژوهش هایش بهره می‌گیرند. دلیلش اینست که در گذشته مردم باور داشتند عکس عینیت گراست. یعنی واقعه‌ای را که در زمان و مکان خاصی رخ داده به ما نشان می‌دهد.

برای مثال جاکوب ریس و لوییس هاین را می‌توان از این دسته افراد شمرد. هیچ کدام از آنها عکاس نبودند اما برای دستیابی به مقاصدشان از عکاسی استفاده کردند. خود جاکوب ریس به صراحت می‌گوید که من اصلاح گرا هستم. جاکوب ریس وضعیت مهاجران و پناهندگان به آمریکا را به تصویر می‌کشد. آنها که در زاغه‌های اطراف شهر زندگی می‌کنند. و هیچ تلاشی هم برای زیبایی شناسی نمی‌کند. از فلاش استفاده می‌کند و سایه های تند و تیز را به کار می‌گیرد. ادامه مطلب “آزادنویسی عکاسانه (۲): حقیقت یا تئوری حقیقت؟!”

آزادنویسی‌های عکاسانه (۱): تجربه امر غیرمعمولی در مناظر روزمره

آزادنویسی عکاسانه- امر- غیرمعمولی

پیش‌نوشت: آزاد‌نویسی معمولن یکی از راه‌های افزایش خلاقیت شمرده می‌شود. به فکر کردن هم کمک می‌کند، آدم را متعهد هم می‌کند. خلاصه که فواید زیادی دارد. یک چیزی شبیه همان صفحات صبحگاهی خودمان است. در جلسه اول کلاس عکاسی، پژوهش و نوشتن، استادمان خواست که آن را در عکاسی و فکر کردن به کار ببریم. یعنی بنویسیم. و در بند سانسور شدن و انسجام مطلب و درست و غلط بودنش نباشیم. فقط به نوشتن فکر کنیم و به عکاسی. و چیزهایی که به ذهنمان می‌رسد.

من تصمیم گرفتم که آن را امتحان کنم. این است که نامش را گذاشتم آزادنویسی‌ِ عکاسانه. و منظورم نوشتن افکارم درباره پدیده‌ها، مظالب و شنیده‌ها و دیده‌هایم درباره عکس و عکاسیست. بدون آنکه بخواهم نگران چیزی دیگر باشم. به همین دلیل شاید این مطالب چندان چفت و بست محکمی نداشته باشند و کمی پراکنده باشند. چه از لحاظ نگارشی و چه از لحاظ فکری.

آن ها را در دفترم نمی‌نویسم چون فکر می‌کنم نوشتن در بلاگ فایده‌های بیشتری دارد. هم از نظر جسارت نوشتن و هم متعهد شدن. قرار است آنها را صبح‌ها بنویسم که از لحاظ ذهنی آماده‌ترم و آرامش و سکوت بیشتری نیز در جریان است. ادامه مطلب “آزادنویسی‌های عکاسانه (۱): تجربه امر غیرمعمولی در مناظر روزمره”