پیشنوشت: این یادداشت از دو بخش تشکیل شده که قسمت دوم آن را به دلیل طولانی بودن در یادداشت دیگری مورد بررسی قرار میدهم.
میان عکاسان، نقاشان و تصویرگران جمله معروف و محبوبی هست که میگوید یک تصویر به اندازه هزاران کلمه حرف دارد. یا اینکه عکس همه چیز است.
کمی بیشتر فکر کنیم. به دور از آرمان گرایی و هرگونه تعصبی، این جمله چه قدر با واقعیت مطابقت دارد؟ آیا واقعن عکس همه چیز را میگوید؟ عکس صامت است، ساکن است، بو ندارد، حرکت نمیکند. عکس تنها یک نما و یک لحظه از رویداد را به ما نشان میدهد.
من تأثیر فوقالعادهای که عکاسان با یک عکس روی جهان میگذارند را انکار نمیکنم. قطع به یقین عکسهایی هستند که آن قدر قدرتمند و اثرگذار بودند که باعث شده جنگی تمام شود یا قانونی وضع شود، مانند عکسهای لوییس هاین از کودکانی که در معادن و کارخانههای ریسندگی کار میکردند که منجر به قانون منع کار کودکان در سال ۱۹۱۶ شد.
اما آیا عکسها به تنهایی میتوانند مأموریتی که بر عهده دارند را به سرانجام برسانند؟
پاسخ منفی است. در بسیاری از مواقع، به ویژه در شاخه مستند و خبری، عکسها نیاز به کلمات دارند. نوشتن زیرنویس، آن برگ برنده نهایی است که عکاس رو میکند.
برای مثال عکس زیر را در نظر بگیرید. اگر این عکس را تا بحال ندیده باشید در نگاه اول، درباره آن چه فکر میکنید؟ مرد جوانِ خوشسیمایی را میبینیم که به دیواری تکیه داده. شاید حتا متوجه دستبند به دستهایش نشویم و گمان کنیم که این یک عکس پرتره است از عکاسی که در شاخهی مد و فشن فعالیت میکند!
حال زیرنویس را میخوانیم:
لوییس پاین، مجرم محکوم به قتل آبراهام لینکلن، شانزدهمین رییس جمهور ایالات متحده آمریکا، هفت ژوییه ۱۸۶۵
حالا نظرمان تغییر میکند. عکس معنی دیگری دارد. ما با دقت بیشتری به چهره مرد جوان نگاه میکنیم. کسی را میبینیم که چند ساعت پس از ثبت عکس اعدام شده است.
اگر زیرنویس نبود، عکس ناقص بود. چون مقصود عکاس با برداشت ما از عکس همخوانی نداشت.
در بسیاری از مواقع، زیرنویس درگیری ذهنی بیشتری برای مخاطب ایجاد میکند. او را به تأمل وامیدارد. اگر زیرنویس نباشد با نگاهی گذرا از عکس رد میشویم، حال آنکه وقتی زیرنویس عکسی را میخوانیم سعی میکنیم تطابق عکس با زیرنویس و آنچه که اتفاق افتاده را متوجه شویم و چه بسا که در رفتوآمد بین عکس و زیرنویس به فهم کاملتری از عکس دستیابیم.
البته که قرار نیست برای همه عکسها زیرنویس داشته باشیم، اما برخی از عکسها به شدت نیازمند زیرنویس هستند و بدون آن تلاش عکاس بینتیجه میماند.
چگونه زیرنویس بنویسیم؟
اکنون که اهمیت زیرنویس را دریافتیم ممکن است این سوال برایمان پیش بیاید که چگونه زیرنویس بنویسیم؟
اصلیترین نکتهای که در نوشتن زیرنویس باید آن را رعایت کنیم سادگی و قابل فهم بودن آن است. نباید پیچیده و پرتکلف بنویسیم. معمولن عکاسان برای نوشتن زیرنویس از شیوهی پاسخ به چند سوال استفاده میکنند:
۱- چه کسی؟ (who)
۲- چه چیزی؟ (what)
۳- چه زمانی؟ (when)
۴- کجا؟ (where)
۵- چرا؟ (why)
پاسخ به این سوالها ترتیب مشخصی ندارد. ممکن است برخی از این پرسشها در عکس واضح و بدیهی باشد، در این صورت نیاز نیست به آن اشاره کنیم.
به عبارت دیگر باید از توصیف عکس و توضیح واضحات پرهیز کنیم. و تنها آن نکات نادیدنی را ذکر کنیم که به بیننده کمک میکنند تا برداشت اولیهاش از عکس درست باشد.
برای مثال به این عکس از عباس عطار و زیرنویس آن توجه کنید:
پاسخ سوالها:
چه کسی؟ آزاده اخلاقی و دو زن دیگر
چه زمانی؟ ۱۳۸۴
کجا؟ تهران و البته در عکس مشخص است که مکان استودیو عکاسیست.
چه کاری؟ عکاسی کردن
چرا؟ دو زن به دلیل ژنتیک موهای خود را از دست دادند.
نکتهی دیگر آنکه اگر در عکس دستکاری کردیم یا از عکسهای بایگانی و آرشیوی وام گرفتیم، حتمن آن را به اطلاع بیننده برسانیم.
تا اینجا متوجه شدیم که گاهی عکسها هم به تنهایی کافی نیستند و ما نیاز داریم برای درک بهتر مخاطب از زیرنویس استفاده کنیم. اما گاهی پیش میآید که یک عکس با زیرنویس هم نمیتواند تمام جنبههای یک موضوع را پوشش دهد. در این صورت از روش دیگری باید بهره گرفت. که در مطلب بعدی به آن میپردازم.