برچسب: ویلیام کلاین

دو ویژگی مهم برای عکاسی شهری

عکاسی شهری- بروس گیلدن- نقش اول۲
بروس گیلدِن (Bruce Gilden) در حال عکاسی

 

در هر دوره و زمانی عکاسان مستند بسیاری هستند که سودای عکاسی از شهر و یا مناسبات اجتماعی میان مردم شهر را دارند. با این حال این شاخه از عکاسی و با این هدف چندان آسان نیست. رفتن میان مردم و عکاسی کردن از آنها اگرچه تا حدی نیازمند مهارت‌های ارتباطیست اما بیش از آن عکاس باید جسارت روبه‌رو شدن با اتفاقات پیش‌بینی نشده را داشته باشد.

ادامه مطلب “دو ویژگی مهم برای عکاسی شهری”

نقل قول‌های عکاسان- ولیام کلاین

ویلیام کلاین- نقل قول- نقش اول

 

این روزها وقتی می‌خواهم درباره یک عکاس بیشتر بدانم، علاوه بر آنکه عکس‌هایش را می‌بینم و زندگی‌نامه و مصاحبه‌هایش را می‌خوانم، به سراغ جملات کوتاهی از او می‌گردم که در فضای وب وجود دارد. تجربه به من ثابت کرده که تنها دیدن عکس‌ها و مطالعه زندگی‌نامه برای درکِ نگرشِ عکاس کافی نیست. گاهی می‌توان در یک نقل قول اطلاعاتی را دریافت کرد که به اندازه چند مقاله ما را در فهم عمیق تر عکس‌های او یاری می‌کنند.

برای مثال نقل قول معروفی از ویلیام کلاین هست که می‌گوید: «من از جایی بیرون از عکاسی آمدم.» حالا اگر این جمله را در کنار عکس‌های کراپ خورده با چینش‌های نامنظم ویلیام کلاین بگذاریم، شاید دیگر از اینکه ترکیب‌بندی‌ها به شکل کلاسیک نیستند تعجب نکنیم.و شاید اکنون متوجه شویم که  چرا آن زمان عکس‌های کلاین مورد پسند همگان نبود.

بنابراین فکر می‌کنم در کنار «نگاه عکاسان» که دسته‌ای از مطالب و یادداشت‌هاییست که در آن به معرفی عکاسان می‌پردازم، «نقل قول‌های عکاسان» هم در نهایت ما را به شناخت کامل‌تر آنها و عکس‌هایشان می‌رسانند.

این بار به سراغ ویلیام کلاین رفتم و هفت نقل قول از او را از وبسایت‌های مختلف سوا کردم. پیشنهاد می‌کنم پس از خواندن آنها یک بار دیگر عکس‌های او را که در یادداشت قبلی به آن پرداختم ببینید.

 

۱- خودت باش. من ترجیح می‌دهم همه چیز را ببینم، حتا اگر زشت و بدترکیب باشد. این کاریست که بسیاری از افراد انجام نمی‌دهند.

۲- بیشترین چیزی که من را خشنود می‌کند آن است که عکس‌هایم مانند زندگی پیچیده و غیرقابل درک باشند.

۳- من همیشه خلاف آنچه که آموزش دیده بودم عمل می‌کردم. با داشتن اطلاعات فنی کمی عکاس شدم. یک دوربین گرفتم و تا آنجا که می‌توانستم بد عمل کردم. برای من ساختن یک عکس مانند ساختن یک ضد عکس است.

۴- به نظرم [عکاسی]  شبیه عشق در یک نگاه است. من کششی را احساس می‌کنم و به سمت آدمها می‌روم، سپس ایده‌ای در ذهنم شکل می‌گیرد که آنها چه کسانی هستند یا چه کاری می‌کنند.

۵- من از جایی بیرون از [عکاسی] آمده‌ام. قواعد عکاسی من را جذب نکردند. شما با دوربین می‌توانید کارهایی را انجام بدهید که با هیچ رسانه‌ی دیگری قادر به انجام آن نیستید.

۶- من فکر کردم خوب است که نشان بدهم این روش‌ها [تکنیک‌های کنتراست، محو کردن، قاب‌های کج و به هم ریخته، اغراق‌نمایی‌هایی با تن‌های خاکستری و … ] به اندازه‌ی تکنیک‌های معمول و متداول در عکاسی قابل استفاده و ممکن هستند.

۷- در آن زمان شش ماه در نیویورک (۱۹۵۴) صرف کردم و فکر کردم عکس‌هایم می‌تواند در یک کتاب جمع شود. بنابراین به ناشرانِ نیویورک مراجعه کردم. اکثر افرادی که به عکس ها نگاه می کردند، چنین سوال‌هایی را می‌پرسیدند:

“این چه کتابیه؟ شما نیویورک را مثل یک زاغه می بینید”.

من جواب دادم: “بله، نیویورک یک زاغه است”.

 “اینجا دیگر کجاست؟ همه چیز سیاه و وحشتناکه؟”

من گفتم:”نه، شما در خیابان پنجم زندگی می کنید و دفتر شما در Medison است. شما هرگز به Brounks نرسیده‌اید، شما هرگز به Quins یا Flatbush نرفته‌اید. این نیویورک واقعی است. “

 

 

درباره ویلیام کلاین، عکاس آمریکای سیاه!

ویلیام کلاین ۱۲

 

فکر می‌کنم بارزترین و آشکار ترین ویژگی‌ ویلیام کلاین را بتوان در تنفر او از نیویورک خلاصه کرد. هر بار که به سمت او رفتم تا مطلب جدیدی از او بخوانم و یا ببینم به نگاه انزجار آمیزش نسبت به نیویورک برخوردم. حتا او در مصاحبه‌ی اخیرش این مطلب را بازگو کرده است. ویلیام کلاین در منهتن به دنیا آمد و در سن هجده سالگی به دلیل حضور در ارتش از آمریکا خارج شد تا به پاریس برود. بعد از این سفرش میگوید: «بالاخره دیدم که می‌توان شهر را جور دیگری هم ساخت!»

او در نخستین تجربه‌های عکاسی‌اش در سال‌های ۱۹۵۴ و ۱۹۵۵ عکس‌هایی از نیویورک ثبت می‌کند که بسیاری از افراد حاضر به دیدن و انتشار آن نیستند. چون معتقدند عکس‌های او ضد آمریکاست. عکس‌هایی سیاه و پرکنتراست و خشن. عنوان کتاب نیز به روشنی می‌تواند شیوه تفکر او را به ما بازشناساند: «Life is Good and Good for You in New York»

و منظورش از You، آمریکایی‌هاییست که هیچ‌گاه گذرشان به خیابان‌ها و کوچه‌های پست و تاریک نیویورک نیفتاده است.

می‌توانید در ویدیوی زیر نگاه گذرایی به عکس‌های این کتاب داشته باشید.

اما ویلیام‌ کلاین تنها عکاس خیابانی نیست. او از همان ابتدا در صنعت مد هم شروع به فعالیت کرد. و دستاوردهایش فیلم‌هایی بود که ساخت. شناخته‌شده‌ترین فیلم او با عنوان ?who Are You Polly Maggoo روایت زندگی درونی و ظاهری یک مدل است که در پاریس زندگی می‌کند. به اعتقاد من همچنان نگاه مستندگرایانه‌اش را می‌توان در این فیلم مشاهده کرد. (این فیلم به دلیل حق کپی‌رایت در دسترس نیست و من بخش‌هایی از آن را در یوتویوب دیدم)

علاوه بر فیلم‌هایش در این زمینه، عکس‌های او از مدل‌هایش نیز قابل تأمل‌اند. او در مستند «زندگی‌های بسیار ویلیام کلاین» وقتی عکس زیر را بر دیوار نمایشگاه دید گفت: «این شخص مدله، اما مثل یک سرباز سیگار رو دستش گرفته!»

 

ویلیام کلاین ۱

 

ویلیام کلاین اگرچه در ابتدا زیر نظر استادش نقاشی می‌کرد اما بعد از آنکه به عکاسی و صنعت مد روی آورد هیچگونه آموزش رسمی ندید. خودش در این باره می‌گوید: «من همیشه خلاف آنچه که آموزش دیده بودم، عمل می‌کردم. با دانستن اطلاعات فنی کمی عکاس شدم، دوربین خریدم و تا آنجا که میتوانستم بد عکس گرفتم. برای من ساختن یک عکس مانند ساختن یک ضد عکس است»

وقتی  قاب‌های به‌ هم ریخته، تخت و شلوغ او را می‌بینیم که برخی از ‌آنها به عمد محو شده‌اند، شاید با خود فکر کنیم که او دیگر چگونه عکاسیست! در آن زمان که کارتیه برسون با ترکیب‌بندی‌های زیبا و حساب شده‌اش در سایه می‌ایستاد تا سوژه‌هایش متوجه‌اش نشوند و او بتواند لحظه‌ی قطعی را ثبت کند، ویلیام کلاین جسورانه به سوژه‌هایش نزدیک می‌شد و آنها را ثبت می‌کرد. گاهی دستانش را هم تکان می‌داد تا آنها را محو کند و با این روش گنگ و مبهم بودنشان را به تصویر در‌آورد.

شاید وقتی برای اولین بار عکس‌های خیابانی او را ببینید که سرشار از پرتره‌هایی هستند که به هم چسبیدند و تخت شدند، با کنتراست‌های بالا و دانه‌های سیاه که در عکس پخش شده، او را در مقایسه با عکاسی چون کارتیه برسون، یک عکاس خیابانی ندانید. اما شیوه تفکر ویلیام کلاین با شیوه‌ی عکاسی‌اش کاملن هم‌خوانی دارد. و نگاهش به نیویورک همانست که در عکس‌هایش به تصویر درآمده است.

آنچه که از ویلیام کلاین نوشتم، چکیده‌ای مختصر از مطالب و مصاحبه‌ها و ویدیو‌هاییست که مطالعه کردم. اگر علاقه‌مند به دانستن اطلاعات بیشتری از او هستید، لینک‌های زیر را دنبال کنید:

۱- لینک گاردین

۲- لینک مصاحبه اخیر او

۳- مختصری از ویلیام کلین در سایت Howard GreenbergGallery

۴- درباره فیلم ?who are you Polly Maggoo

۵- ویدیوی دیگری از ویلیام کلاین از موزه Tate

۶- مستند زندگی‌های بسیار ویلیام کلاین

۷- همچنین در این لینک می‌توانید یادداشتی که درباره یکی از عکس‌های مشهور ویلیام کلاین نوشتم را مطالعه کنید.

 

در ادامه عکس‌هایی از او را با هم می‌بینیم:

 

ویلیام کلاین ۵
Life is Good and Good for you in New York

 

ویلیام کلاین ۶
Life is Good and Good for you in New York

 

ویلیام کلاین ۹
Life is Good and Good for you in New York

 

ویلیام کلاین ۲
Life is Good and Good for you in New York

 

ویلیام کلاین ۱۱
life is Good and Good for you in New York

 

ویلیام کلین ۱۳
Life is Good and and for you in New York

 

ویلیام کلاین ۴
Tokyo

 

ویلیام کلاین ۱۰
Tokyo

 

ویلیام کلاین ۷
Fashion Street

 

ویلیام کلاین ۸
Fashion Street

 

 

سلف پرتره‌ای از شیطان و فرشته

 

ویلیام کلین- شیطان- فرشته
gun1- William Klein

 

پیش‌نوشت: یکی از تمرین‌هایی که برای خودم در زمینه نویسندگی در عکاسی ترتیب‌ داده‌ام. نوشتن درباره‌ی عکس‌هاست. این‌ها را قبلن با عنوان داستان عکس‌ها در ویرگول می‌نوشتم. (اولین لینک در ستون سمت راست) اما اکنون ویرگول در زمینه نمایش عکس‌ها در وبسایتش دچار مشکل شده و چون بدون عکس یادداشت من عقیم می‌ماند، تصمیم گرفتم این بار آن را اینجا منتشر کنم.  در آینده ویلیام کلاین (William Klein) را در  این وبلاگ به طور کامل‌تری معرفی خواهم کرد.

 

این عکس ویلیام کلاین شاید در زمانه ی خودش عجیب بود و به قول سردمداران آمریکایی به جز سیاه‌نمایی چیز دیگری را منعکس نمی‌کرد. اما امروز، دیگر ما از دیدن پسرکی که تفنگ اسباب‌بازی را با خشونت به سمت ما نگاه بدارد حیرت نمی‌کنیم! در عصری که رسانه‌ها اخبار جنگ و ناامنی را بر سر ما و کودکان ما آوار می‌کنند آیا انتظار دیگری هم باید داشت؟

ویلیام کلاین عکاس خیابانی نود ساله‌ایست که در سال‌های دهه پنجاه وجهه‌ی دیگری از نیویورک را نشان داد و همگان را به خشم آورد. تا جایی که کتابش چاپ نمی‌شد و ناشران به او پرخاش می‌کردند که این‌ها عکس‌ نیستند، آشغالن!

بله البته، برای آن‌ها که دوست داشتند «رویای آمریکایی شدن» در اذهان مردم باقی بماند این عکس‌ها جز  تهدیدی بیش نبود. اما کلاین عکس‌هایش را گرفت و پافشاری کرد و بعدها شد یکی از مهمترین عکاسان خیابانی قرن بیستم.

عکاسی خیابانی، عکاسی لحظه‌ است. ترکیب‌بندی در لحظه، آن هم در خیابان‌های شلوغ نیویورک کار بسیار مشکلیست. اما کلاین آن را خوب انجام می‌داد. ترکیب‌بندی قدرتمند این عکس را ببینید. چشمان ما از روی خطوط لیاس پسرک سمت راست سر می‌خورد و پایین می‌آید و بعد در انتهای عکس شکسته می‌شود و بالا می‌رود و بر می‌خورد به چیزی مهیب که محو شده و صورتی که از خشم در حال انفجار است.

کلاین اسلحه را محو و صورت پسرک را فوکوس کرده و با این کار عکس تأثیرگذارتری ساخته است. چرا که اگر چنین اتفاقی برعکس می‌افتاد، یعنی پسرک محو می‌شد و اسلحه فوکوس بود شاید عکس به این اندازه ما را به وحشت نمی‌انداخت. اسلحه به خودی خود ابزاریست ترسناک، اما ترسناک‌تر از اسلحه فردیست که آن را در اختیار دارد. و آیا یک پسر نوجوان شایسته داشتن این ابزار ولو پلاستیکی هست؟

در عکس‌های کلاین خشونت و کودک توامان با هم همراهند. او با عکس‌هایش از آینده‌ای می‌گفت که توسط این کودکان قرار است ساخته بشود. کودکانی که از ابتدای دوران نوجوانی‌شان می‌توانند در لحظه‌ای این چنین خشمگین شوند.

گفتم در لحظه چون عکس‌های پیش و پس از این عکس نشان می‌دهد که آنها با اسلحه در حال بازی بودند و کلاین از پسرک برای لحظه‌‌ای می‌خواهد به دوربینش بنگرد و اسلحه را به طرف او نشانه بگیرد.

به همین دلیل او در مستندی می‌گفت این عکس گویی سلف‌پرتره‌ای از خودش است، چون آنها به دوربین او نگاه می‌‌کردند و او خودش را هم در نگاه خشمگین آن پسرک می‌دید و هم در نگاه فرشته‌وار پسرک سمت راستی که از دوستش می‌خواهد اسلحه را کنار بگذارد.

وقتی که این حرف را از او شنیدم داشتم فکر می‌کردم که حالا موضوع عکس دیگر کودک خشمگین نیست بلکه انسان است که در آنی می‌تواند فرشته باشد و در آنی شیطان. انگار که حالا مخاطب این عکس‌ها ما هستیم و شاید این دو کودک تمثالی از دو نفس کاملن متضاد درون ما باشند.

 

 

ویلیام کلین- شیطان- فرشته-۲

پینوشت: مستند زندگی‌های بسیار ویلیام کلاین را از این جا ببینید.