ماه: آبان ۱۳۹۷

نادیدنی‌های ولیعصر ، یادداشتی بر نمایشگاه «ولیعصر، پوشه اول»

ولیعصر-پوشه-اول-۱۲

پیش‌نوشت: نمایشگاه «ولیعصر، پوشه اول» در دو هفته‌ی اخیر در سه گالری در تهران به نمایش درآمد. پروژه عظیمی که در آن عکاسان و پژوهشگران به خیابان ولیعصر پرداخته‌ بودند و سعی داشتند مهمترین خیابان تهران را مستندسازی کنند و الحق که تلاششان ستودنی بود.

این نمایشگاه در سه گالری آریا، آتبین و Ag برگزار شد که من متاسفانه به خاطر مسافت طولانی و زمان کوتاهی که در تهران بودم، تنها توانستم از گالری آریا بازدید کنم اما عکس‌هایی که یکی از دوستانم از گالری‌های دیگر گرفته بود را دیدم.

در این یادداشت می‌خواهم درباره عکس‌های این نمایشگاه و بیشتر آنهایی که در گالری آریا به نمایش درآمده بودند بنویسم. البته نوشتن درباره این نمایشگاه دانش، وقت و مجال می‌طلبد و من در اینجا تنها به مجموعه‌عکس‌هایی بسنده می‌کنم که توجهم را جلب کردند. بدون تردید آنچه می‌خوانید نگاهِ من با پیشینه‌ی ذهنی و تجربیات گذشته من بوده و قابل ارجاع دادن نیست. ادامه مطلب “نادیدنی‌های ولیعصر ، یادداشتی بر نمایشگاه «ولیعصر، پوشه اول»”

آزادنویسی عکاسانه (۲): حقیقت یا تئوری حقیقت؟!

تئوری- مقش اول

پژوهش در عکاسی انواع مختلفی دارد. یکی از آنها اینست که اندیشمندان و پژوهشگران از عکاسی به عنوان یک ابزار استفاده می‌کنند. بیشتر رشته‌های علوم انسانی مانند جامعه شناسی یا مردم شناسی از عکاسی بدین شکل برای پژوهش هایش بهره می‌گیرند. دلیلش اینست که در گذشته مردم باور داشتند عکس عینیت گراست. یعنی واقعه‌ای را که در زمان و مکان خاصی رخ داده به ما نشان می‌دهد.

برای مثال جاکوب ریس و لوییس هاین را می‌توان از این دسته افراد شمرد. هیچ کدام از آنها عکاس نبودند اما برای دستیابی به مقاصدشان از عکاسی استفاده کردند. خود جاکوب ریس به صراحت می‌گوید که من اصلاح گرا هستم. جاکوب ریس وضعیت مهاجران و پناهندگان به آمریکا را به تصویر می‌کشد. آنها که در زاغه‌های اطراف شهر زندگی می‌کنند. و هیچ تلاشی هم برای زیبایی شناسی نمی‌کند. از فلاش استفاده می‌کند و سایه های تند و تیز را به کار می‌گیرد. ادامه مطلب “آزادنویسی عکاسانه (۲): حقیقت یا تئوری حقیقت؟!”

آزادنویسی‌های عکاسانه (۱): تجربه امر غیرمعمولی در مناظر روزمره

آزادنویسی عکاسانه- امر- غیرمعمولی

پیش‌نوشت: آزاد‌نویسی معمولن یکی از راه‌های افزایش خلاقیت شمرده می‌شود. به فکر کردن هم کمک می‌کند، آدم را متعهد هم می‌کند. خلاصه که فواید زیادی دارد. یک چیزی شبیه همان صفحات صبحگاهی خودمان است. در جلسه اول کلاس عکاسی، پژوهش و نوشتن، استادمان خواست که آن را در عکاسی و فکر کردن به کار ببریم. یعنی بنویسیم. و در بند سانسور شدن و انسجام مطلب و درست و غلط بودنش نباشیم. فقط به نوشتن فکر کنیم و به عکاسی. و چیزهایی که به ذهنمان می‌رسد.

من تصمیم گرفتم که آن را امتحان کنم. این است که نامش را گذاشتم آزادنویسی‌ِ عکاسانه. و منظورم نوشتن افکارم درباره پدیده‌ها، مظالب و شنیده‌ها و دیده‌هایم درباره عکس و عکاسیست. بدون آنکه بخواهم نگران چیزی دیگر باشم. به همین دلیل شاید این مطالب چندان چفت و بست محکمی نداشته باشند و کمی پراکنده باشند. چه از لحاظ نگارشی و چه از لحاظ فکری.

آن ها را در دفترم نمی‌نویسم چون فکر می‌کنم نوشتن در بلاگ فایده‌های بیشتری دارد. هم از نظر جسارت نوشتن و هم متعهد شدن. قرار است آنها را صبح‌ها بنویسم که از لحاظ ذهنی آماده‌ترم و آرامش و سکوت بیشتری نیز در جریان است. ادامه مطلب “آزادنویسی‌های عکاسانه (۱): تجربه امر غیرمعمولی در مناظر روزمره”

عکاسی صریح و انتزاعی پل استرند

پل استرند- ۸

پل استرند از عکاسان جوان و پیشرو در عکاسی صریح آمریکا بود که در سال ۱۸۹۰ در نیویورک زاده شد. او عکاسی را در هفده سالگی آغاز کرد. رویکرد اولیه اش بنابر شرایط هنری و تاریخی آن زمان #پیکتوریالیسم بود اما به سرعت متوجه شد که او این سبک از عکاسی را نمی‌پسندد. بعد از دیدار با #استیگلیتس و ادوارد استایکن در گالری ۲۹۱ به عکاسی صریح روی آورد.

کارهای پل استرند کاملن معرف نگرش او به عکاسی مستند است. او واقع‌گرایی را ستایش می‌کرد و با کمک دوربین لارج‌فرمتش پرسپیکتیو‌های تازه و بدیعی می‌آفرید. ادامه مطلب “عکاسی صریح و انتزاعی پل استرند”

از آلفرد استیگلیتس چه آموختم؟

استیگلیتس- موفقیت
آلفرد استیگلیتس و جرجیا اکیف

 

در این مدتی که درباره #آلفرد_استیگلیتس مطالعه می‌کردم، همواره یک ویژگی شخصیتی او مرا به تعجب و تحسین واداشته بود. آلفرد استیگلیتس از همان روزی که دوربینی را پشت شیشه‌ی مغازه‌ای در آلمان دید و خرید فعالیت عکاسانه‌اش را شروع کرد و هیچ‌گاه دست از کوشش و ممارست و پیگیری برنداشت. هنرمندان و عکاسان بسیاری در تاریخ هستند که جریان ساز شدند یا جنبشی را رهبری کردند، اما کمتر هنرمندی را می‌توان سراغ گرفت که بدون تعصب عقاید خود را تغییر بدهد و مکتبی تازه را پیش ببرد.

آلفرد استیگلیتس ابتدا وارد جریان #عکاسی_پیکتوریالیستی شد و توانست تجربه‌های فنی‌اش در چاپ را بهبود ببخشد. سپس زمانی که افکارش رفته رفته به فراخور زمان تحت تأثیر عقاید منتقدین هنری قرار گرفت سعی کرد تجربه جدیدی را آغاز کند و آن را ادامه دهد.

استیگلیتس هم در دوره‌ی عکاسی پیکتوریالیستی‌اش استعدادهای جوان را به آمریکا معرفی کرد و هم در جنبش عکاسی صریح. او با تیزبینی توانست عکاسانی را گردهم آورد که سطح هنر عکاسی جهان را ارتقا بدهند.

علاوه بر این، او در موارد زیادی از طرف همکارانش بابت انتخاب عکس‌های عکاسان مورد مواخذه قرار می‌گرفت. آنها بر این باور بودند که استیگلیتس بسیار سخت‌گیر و خودرأی است.

ممارست و کوشش او در عکاسی، ناامید نشدن در مسیر پرفراز و نشیب هنر و پافشاری بر آنچه که باور داشت هنر است، از جمله ویژگی‌هاییست که می‌تواند هر عکاسی را در مسیر پیش ‌رویش راهنمایی کند.

فکر می‌کنم رمز موفقیت هر آدمی بنابر تجربه‌هایش با دیگری تفاوت دارد. برای برخی علاقه شرط اصلیست، برخی دیگر پشتکار، کسب مهارت، مثبت‌اندیشی یا … اما جدای از همه ویژگی‌هایی که عمومن برای موفقیت برمی‌شمرند، به گمانم ممارست و پیگیری در طول مسیر یکی از مهم‌ترین‌هاست.

اینکه بتوانی در مسیرت بمانی و در هر برهه‌ی زمانی افکار و اندیشه‌های نو و تازه را بشنوی و به تناسب حرفه‌ات در آن راستا حرکت کنی، و در نهایت سعی کنی در مسیرت پیش رو باشی.

همه ما می‌دانیم سختی‌های مسیر کم نیست. برای استیگلیتس هم کم نبود. زمانی که او عکاسی پیکتوریالیستی را فراگرفته بود، در آمریکا، زادگاهش، خبری از این مکتب هنری نبود. عکاسان به شیوه‌ی قدیم هنر والا عکس ثبت می‌کردند. استیگلیتس می‌توانست در اروپا بماند و ادامه بدهد، اما تصمیم دیگری گرفت. به آمریکا بازگشت و سخنرانی‌ها و نمایشگاه‌ها و گالری‌های متعددی را برگزار کرد.

افکار مردمانش را با مکتب هنری جدید آشنا کرد. در عکاسی صریح هم چنین راهی را پیمود. همه اینها نشان از آن دارد که استیگلیتس می‌خواست هنر عکاسی در سطح جهانی متحول شود و عکاسان یک گام بیشتر بردارند.

بنابراین اگر استیگلیتس را فردی می‌نامم که تاریخ عکاسی هنری مدیون اوست، البته چنین دلایلی هم دارم.

در کل معتقدم مطالعه‌ی تاریخ و زندگی افرادی که جریان ساز شدند، دید واقع‌بینانه‌تری نسبت به مسیر موفقیت به ما می‌دهد.

 

 

درباره زندگی مردی که تاریخ عکاسی مدیون اوست!

 

آلفرد استیگلیتس- عکاسی پیکتوریالیستی

 

پیش‌نوشت: تاریخ عکاسی را عکاسان بسیاری رقم زدند، اما در این میان برخی پررنگ‌تر عمل کردند. عکاسانی که پیشرو و پیشگام جنبش‌های هنری بودند. آلفرد استیگلیتس هم یکی از آنهاست. درباره آلفرد استیگلیتس پیش‌تر در اینجا نوشته بودم. اما دراین مقاله می‌خواهم به نقش استیگلیتس در عکاسی هنری بپردازم و در کنار آن بخشی از تاریخ عکاسی را بازگو کنم. این مقاله حاصل آموخته‌های من از کتاب‌های تاریخ عکاسی بیومنت نیوهال، داستان عکاسی لنگفورد و نگاهی به عکس‌های جان سارکوفسکی است. برخی از مطالبی که در گیومه قرار داده شده‌اند از متن کتاب تاریخ عکاسی نیوهال برگرفته شده‌اند.

 چون مقاله کمی طولانیست آن را در قالب یک فایل pdf نیز آماده کردم تا در فرصت کافی بتوانید آن را مطالعه کنید.

لینک فایل pdf ادامه مطلب “درباره زندگی مردی که تاریخ عکاسی مدیون اوست!”