برچسب: تئوری

مروری بر جنبش‌های فمینیستی

فمینیسم- سوزان لیسی- نقش اول
پرفورمنس بین در و خیابان (Between Door and Street) از هنرمند آمریکایی سوزان لیسی (Suzanne Lacy)- نیویورک- ۲۰۱۳

 

«مهمترین مساله‌ای که در مورد فمینیسم وجود دارد این است که ما جنبش فمینیستی نداریم، بلکه جنبش‌های فمینیستی داریم.»

این نقل قول از آقای حمید سوری> معلم نازنین من است که در کلاس زیبایی‌شناسی فمینیسم مطرح کردند. فکر می‌کنم این مسأله، یکی از مهمترین نکاتیست که باید درباره بحث فمینیسم به آن توجه کرد. در این یادداشت می‌خواهم تا حدی به آن بپردازم. این یادداشت حاصل آموخته‌های من در کلاس ایشان است. البته در آینده دقیق‌تر و با جزییات بیشتر این مباحث را موشکافی می‌کنم.

****

ادامه مطلب “مروری بر جنبش‌های فمینیستی”

آزادنویسی عکاسانه(۴): در پس نقدهای ما چه تئوری‌هایی پنهان است؟

آندریاس گرسکی- تئوری- نقش اول
شیکاگو ۲۰۰۹- آندریاس گرسکی

پیش‌نوشت: پیش از مطالعه این یادداشت شاید بهتر باشد که مطلب کوتاهی که درباره آندریاس گرسکی در اینستاگرامم منتشر کردم را بخوانید:

«عکس‌های گرسکی بیش از همه برای من تداعی‌گر «انباشت» است. انباشتِ چیزها، آدم‌ها، کالا‌ها، زباله‌ها.  همه شکل هم. بین انسان و کالا تفاوتی نمی‌بینی. برای یافتن تمایزها باید در عکس‌ها زوم کنی تا متوجه شوی این پَترنی که میبینی مجموعه ای از انسان‌هاست! به نظرم او یکسان‌شدگی را به تصویر می‌کشد که جهان امروز بر ما تحمیل کرده.

نگاه گرسکی از دور است به همین دلیل ممکن است در وهله‌ی اول با دیدن عکس‌هایش تعجب کنیم. چرا که ما در متن زندگی روزمره هستیم و نمی‌توانیم بدانیم از دور چگونه به نظر می‌رسیم.
برای دیدن عکس‌هایش لازم است رفت و برگشتی داشته باشیم مدام از جز به کل و به عکس. و در این رفت و برگشت هاست که حقایق تازه و تلخ بر ما آشکار می‌شود. نوعی معرفت و شناخت نسبت به خودمان و جایگاه‌مان در جهان امروز.»

ادامه مطلب “آزادنویسی عکاسانه(۴): در پس نقدهای ما چه تئوری‌هایی پنهان است؟”

آزادنویسی عکاسانه (۲): حقیقت یا تئوری حقیقت؟!

تئوری- مقش اول

پژوهش در عکاسی انواع مختلفی دارد. یکی از آنها اینست که اندیشمندان و پژوهشگران از عکاسی به عنوان یک ابزار استفاده می‌کنند. بیشتر رشته‌های علوم انسانی مانند جامعه شناسی یا مردم شناسی از عکاسی بدین شکل برای پژوهش هایش بهره می‌گیرند. دلیلش اینست که در گذشته مردم باور داشتند عکس عینیت گراست. یعنی واقعه‌ای را که در زمان و مکان خاصی رخ داده به ما نشان می‌دهد.

برای مثال جاکوب ریس و لوییس هاین را می‌توان از این دسته افراد شمرد. هیچ کدام از آنها عکاس نبودند اما برای دستیابی به مقاصدشان از عکاسی استفاده کردند. خود جاکوب ریس به صراحت می‌گوید که من اصلاح گرا هستم. جاکوب ریس وضعیت مهاجران و پناهندگان به آمریکا را به تصویر می‌کشد. آنها که در زاغه‌های اطراف شهر زندگی می‌کنند. و هیچ تلاشی هم برای زیبایی شناسی نمی‌کند. از فلاش استفاده می‌کند و سایه های تند و تیز را به کار می‌گیرد. ادامه مطلب “آزادنویسی عکاسانه (۲): حقیقت یا تئوری حقیقت؟!”