دسته: عکاسی خلاق

ماه‌ گرفتگی و باز هم تماشای آسمان شب

 

و باز هم تماشای ماه.

این بار در شانزدهم آمرداد یک هزار و سیصد و نودوشش هجری شمسی. 

 و باز هم من که دو ساعتِ تمام به تماشای آسمانِ شب نشستم. 

و مسحور زیبایی‌ها و شگفتگی‌هایش شدم. 

اگر یک شب دختری را در خیابان دیدید که سر به آسمان است، من هستم:)

 

 

پینوشت: عکس‌ را خودم گرفتم و ویرایش کردم:

لنز ۵۰mm STM Canon

 

 

 

نورها ما را به کدام سو می‌برند؟

عموما گفته می‌شود که عکاسی نوشتن با نور است. همانطور که یک نویسنده از کلمات برای نگارش استفاده می‌کند، عکاس از نورها کمک می گیرد. استفاده هوشمندانه و تکنیکال از نور در ثبت یک عکس از بنیادی ترین و اصلی ترین نکات عکاسی به شمار می‌رود که عکاس در بدو ورود به این رشته باید آن را فرا بگیرد.

علاوه بر اهمیت فنی نورپردازی و نورسنجی، استفاده از نورها می تواند جلوه هنرمندانه ای به عکس‌های ما ببخشد و عنصر احساس را در عکس‌هایمان پررنگ کند.

گاهی نورها تجلی امیدند. گاهی خشن و تند و تیز. گاهی نرمی و لطافت سپیده دم را آشکار می‌کنند. گاهی تازیانه می‌زنند. گاهی همه آنچه که هست را پدیدار می‌کنند. گاهی تنها آنچه که باید دیده شود را نشان می‌دهند. گاهی به وقت خستگی قلقلک‌مان می‌دهند. گاهی می‌رقصند. اما همیشه نورها هدایتگرند. راه را نشان می‌دهند. راه زندگی را.

در عکس‌ها نورها را دنبال کنید ببینید به چه چیزی می‌رسید؟ کدام بخش از عکس پررنگ است؟ کدام احساس تقویت شده است؟ بعد بروید در زندگی معمولی، در روزمرگی‌ها. نورها را دنبال کنید. ببینید نورها شما را به کدام مسیر رهنمون می‌کنند؟ نگاه کنید کجای زندگیتان را نور حیات بخشیده است؟

 

صابر ابر

 فرناندز بارسیا

ادریس خسروی زاده

سیامک تقی‌زاده

محسن اولیایی

فرزان شمس

سری مطالب عکس‌لاگ

دید خلاقانه در عکاسی

فکر می کنم کمتر کسی است که وارد دنیای عکاسی شده باشد اما نام برایان پترسون را نشنیده باشد. برایان پترسون عکاس خوش نام و آوازه ایست که بیش از ۳۵ سال در این زمینه فعالیت می کند. او علاوه بر کسب جوایز متعدد و کار با شرکت های معتبر و چاپ آثارش در مجلات مشهور، کتاب های پرفروشی نیز منتشر کرده است که اکثر کتاب های وی به زبان های متعدد ترجمه شده اند.

برایان پترسون اکنون ورک شاپ های زیادی در جهان برگزار می کند(+) و همچنین او موسس مدرسه مجازی عکاسی است که در آن به همراه گروهی از دوستانش کلاس های متفاوتی در زمینه عکاسی و فتوشاپ برگزار می کند.(+)

به بهانه معرفی این عکاس می خواهم در این قسمت از سری مطالب نگاه عکاسان کتاب دید خلاقانه در عکاسی ِ او را که به تازگی مطالعه کردم معرفی کنم.(+)

این کتاب که نشر پشوتن آن را منتشر کرده و مترجم آن محمدرضا شهبازی است، به نظر من از بهترین مراجع برای یک عکاس مبتدیست. در مقدمه این کتاب برایان پترسون به بزرگترین مشکلی که یک عکاس با آن روبروست یعنی “ناتوانی در دیدن” اشاره می کند و سپس ترکیب بندی را در رتبه دوم توانمندی های لازم برای یک عکاس قرار می دهد.

همچنین وی معتقد است که بهترین لنزها و کاربردی ترین برنامه های ویرایش عکس تاثیر اندکی بر عنصر خلاقیت دارند: «خلاقیت عنصر حیاتی است که می تواند یک عکس معمولی را از یک عکس خارق العاده متمایز کند»

او در این کتاب تمام روش های محافظه کارانه که یک عکاس مبتدی با آن روبروست را به چالش می کشد. معتقد است عکاس باید دید لنزهایش را کشف کند و در این راه جسارت به خرج بدهد. برای مثال میگوید «اگر فکر دراز کشیدن روی پیاده رو برایتان ناراحت کننده است چگونه خواهید توانست نمای یک پیاده روی شلوغ را به تصویر بکشید؟»

این مشکل از نظر او در روند عکاسی یک جایی سر بیرون می آورد و جلوی عکاس را می گیرد. شاید حتی سبب شود که عکاس حرفه اش را کنار بگذارد. اما تمرین و جسارت دو مولفه ای است که می تواند به عکاس در این مسیر کمک کند.

درواقع به طور کلی شما با یک کتاب که درباره تکنیک های عکاسی یا تکنیک های خلاقیت صحبت کند مواجه نمی شوید. همانطور که خود برایان پترسون تاکید دارد در این حرفه هیچ دستورالعمل و فرمولی وجود ندارد و همه چیز به مشاهده و فکر مربوط است.

در این کتاب برایان پترسون از تجربه های خودش در این زمینه صحبت می کند، بر عنصر داستان گویی در عکاسی تاکید می کند، اجزا دیزاین را معرفی می کند، به ترکیب بندی های مشهور اشاره می کند، از جادوی نور صحبت می کند و در تمام این مباحث تمرین هایی را برای کشف نقطه دیدهای متمایز به شما پینهاد می کند با این حال او در هر قسمت تاکید دارد شما می توانید شما می توانید قواعدی که او به کار بردم را بشکنید. تنها نکته پر اهمیت در دید خلاقانه، جسارت و تمرین شماست.

در این کتاب برای هر مبحث و هر نکته ای که از آن صحبت می شود چند عکس به عنوان نمونه همراه با مشخصات لنز آورده شده است که همین امر کمک شایان توجه ای به درک بهتر مفاهیم می کند.

در پایان کتاب او بار دیگر توصیه طلایی اش را برای خوانندگان کتابش بازگو می کند تا اهمیت آن را بیشتر جلوه دهد:

 «دنیا را از نقاط برتر جدیدی نگاه کنید»

در ادامه چند عکس از کارهای او و لینک های مفید را می گذارم:

وبسایت برایان پترسون

اینستاگرام برایان پترسون

School of Photography

شاتر رویاهایتان را باز بگذارید

نوردهی طولانی مدت یکی از تکنیک های عکاسی خلاق است که در بسیاری از سبک های عکاسی از جمله منظره، مستند، خبری، پرتره، فاین آرت و آسمان شب به کار گرفته می‌شود.
نرم کردن انعکاس سوژه افتاده در آب، جلوه بخشی ویژه به حرکت آب در آبشارها و فواره‌ها، محو کردن رفت و آمد آدم‌ها و ماشین‌ها، بازی با نور و تبدیل کردن آن ها به خطوط رنگی، ردِ ستارگان در آسمان شب و…. از مواردی هستند که شما می توانید با نوردهی طولانی مدت به دوربینتان آن ها را خلق کنید. برای انجام این کار کافیست به مدت چند ثانیه یا حتی چند ساعت شاتر دوربین را باز بگذارید. البته این زمان به محیط و سوژه ی شما نیز بستگی دارد.

در حین استفاده از این تکنیک توجه داشته باشید که برای ثبت یک عکسِ با کیفیت از تنظیمات دیگر نورسنجی مانند اندازه دریچه دیافراگم و مقدار ایزو غافل نمانید.

اگر عکاسی منظره انجام می‌دهید و می خواهید در طول روز از این تکنیک استفاده کنید پیشنهاد می‌کنم حتما یک فیلتر ND همراه خود داشته باشید. زمانی که تنظیمات دوربین تان برای نورسنجی کافی نیست و عکس شمابه اصطلاح over exposure شده است، این فیلتر به شما کمک می‌کند تا نورسنجی بهتری از محیط داشته باشید.

جذابیت بصری این تکنیک که در عکس ها انعکاس پیدا می کند از ناتوانی چشمان ما نشات می‌گیرد. ما با استفاده از چشمان خود نمی‌توانیم نوردهی طولانی مدت را تجربه کنیم و همه آن چیزی که ما مشاهده می‌کنیم تنها به این لحظه محدود می شود. به همین دلیل نوردهی طولانی مدت طرفداران بسیار زیادی در سراسر جهان دارد.

عکس های خوبی که من با این تکنیک ثبت کردم، سه عکس زیر هستند:

اولین عکس ۳۰ ثانیه نوردهی شده و ردِ‌ شهاب بَرساووشی در آن به خوبی دیده می‌شود. دومین عکس ۲۰ ثانیه نوردهی شده و سومین عکس تنها ۳ ثانیه نوردهی شده است.

عکس دوم ماجرای جالبی دارد، اولین بار که با این تکنیک آشنا شدم و خواستم با استفاده از ردِ چراغ ماشین ها چنین عکسی بگیرم، مکان مورد نظرم پل حکیم بود. چرا که می توانستم خطوط رنگی ماشین ها را به برج میلاد متصل کنم. خلاصه آن زمان کم تجربه بودم و چون زمان مناسب برای چنین عکسی شب بود و من هم تنها رفته بودم اتفاق ناخوشایندی افتاد. بعد از آن گرفتن چنین عکسی به عنوان یک آرزوی کوچک در ذهنم نقش بست و همیشه منتظر یک فرصت مناسب بودم.

هرچند عکاسان بیشماری با استفاده از این تکنیک عکس های زیباتری ثبت کرده اند اما گرفتن این عکس که دوسال طول کشید برای من دستاورد بزرگی محسوب می‌شود. و من از بابت آن بسیار خوشحالم. این آرزوی کوچک که در تمام مدت این دو سال در گوشه ای از ذهنم حک شده بود در نهایت به واقعیت پیوست و تبدیل به یک خاطره شیرین و لذت بخش شد که قطعا هیچ گاه از خاطرم نمی‌رود.

پ.ن: اگر علاقه مند هستید عکس های بیشتری از این تکنیک ببینید، کلید واژه‌ی Long Exposure Images را در وب جست و جو کنید.

مشاهده گر با حوصله

دوربین ابزاری است که به افراد یاد می دهد چگونه بدون دوربین ببینند.

دوروتی لانگ

همانطور که قبلا اشاره کرده بودم،(+) نخستین درسی که لازم است یک عکاس قبل از یادگیری تکنیک ها و ترفندها بیاموزد، هنر نگریستن و به عبارتی مهارت مشاهده کردن است. بعد از طرح این مساله اولین سوالی که احتمالا به ذهن می رسد اینست: چگونه خوب ببینیم یا چگونه این مهارت را در خودمان تقویت کنیم؟

برایان پترسون از عکاسان برجسته جهان در کتاب دید خلاقانه در عکاسی می گوید قبل از ظهور  دوربین دیجیتال او باید برای ثبت عکس ها و نتیجه نهایی کارهایش تقریبا ۲۴ ساعت صبر می کرد. این انتظار کشیدن این درس را به او داد که برای مشاهده کردن و عکس گرفتن وقت بسیاری بگذارد. سوژه را از زوایای متفاوت نگاه کند، گاهی به پس زمینه عنصری اضافه یا کم کند تا در نهایت کمترین اشکال را در عکس هایش داشته باشد.

او اشاره می کند امروزه ظهور دوربین های دیجیتال در عرصه عکاسی و همچنین نرم افزارهای ویرایشی قدرتمند مانند فتوشاپ، عکاسان را بی حوصله تر کرده است. آن ها ترجیح می دهند یک ترکیب بندی معمولی ثبت کنند و در نهایت با فتوشاپ عناصر را کم یا اضافه کنند و مشکلات عکس را بپوشانند.

به اعتقاد من بیحوصلگی از جمله عواملی است که سبب ضعف مهارت مشاهده در عکاسی می شود. به بیان دیگر عکاس بیش از آنکه بر چشمان و ذهن خودش اتکا کند، به ابزار های ویرایشی و تجهیزات وابسته می شود. به طوری که اگر ابزارهای ویرایشی و تجهیزات دیجیتال را از او بگیریم قادر به خلق یک عکس با ترکیب بندی مناسب نخواهد بود.

همانطور که در مطالب قبلی اشاره کردم هنر نگریستن تنها به محدود به عکاسی نیست. در زندگی، در لابلای روزمرگی ها هم می توان با خوب دیدن لذت مضاعفی را تجربه کرد. یک مشاهده گر حرفه ای در زندگی هم حوصله به خرج می دهد. از کنار اتفاقات به ظاهر بی اهمیت به راحتی نمی گذرد و سعی می کند آن ها را با زاویه دیدِ متفاوتی بنگرد.

از تازه ترین مثال ها در این زمینه می توان به مطلب اخیر محمدرضا شعبانعلی اشاره کرد. او تقریبا یکی دو ساعت از صبح یک روز خردادماه را با کلاغ ها گذرانده و به دقت زندگی آن ها را مشاهده کرده است. مطلب او این نکته را برای من یادآوری می کند که برای تقویت مهارت مشاهده نیاز به حضور در طبیعت مسحورکننده نداریم، از لابلای همین روزمرگی ها هم می توان با دقت نظر بیشتری محیط اطرافمان را کاوید و رمز و راز های طبیعت را کشف کرد.

به نظر من در هر حرفه و سطحی که باشیم، مهارت مشاهده جز نخستین مهارت هاییست که باید مورد توجه قرار بگیرد. چه اینکه در کودکی هم با دیدن توانستیم دنیای اطرافمان را بازشناسیم و آن را تجربه کنیم و این مهارتی است که تا پایان عمر نیازمند توجه و پیشرفت خواهد بود.