دسته: فرهنگ عکاسی

آیا عکس می‌تواند همه چیز را بگوید؟ (بخش دوم، مجموعه عکس)

 

مجموعه عکس
Opsis Architecture Gallery- USA

 

پیش نوشت: این نوشته طولانی و پُر عکس است، پیشنهاد می‌کنم در فرصت مناسب مطالعه کنید.

در قسمت اول جمله‌ی “عکس به اندازه هزاران کلمه ارزش دارد” را به چالش کشیدیم و پاسخی کوتاه به آن دادیم. گفتیم گاهی عکس‌ها برای اینکه مفهوم خود را کامل‌ منتقل کنندبه زیرنویس نیاز دارند. طریقه‌‌ی نوشتن زیرنویس را هم آنجا مورد بحث قرار دادیم.

با این حال دوباره می‌توان به پرسش آغازین برگشت. آیا عکس و زیرنویس به تنهایی کافی هستند؟ عکس گزینش یک قاب است از میان هزاران قاب. عکس تکه‌ای از زمان را بسته‌بندی می کند. بخشی از مشکل نارسایی‌ عکس‌ها را می‌توانیم با زیرنویس حل کنیم. اما مشکل گزینش قاب را چطور؟ مشکل لحظه‌ای بودن عکس را؟

گاهی ما برای رساندن منظور و هدف‌مان لازم است سیر تحول زمانی یک رویداد را نشان بدهیم. باید داستان سرایی کنیم. ابعاد مختلف یک رویداد یا پدیده را گزارش کنیم. نمی‌توانیم همه حرف‌های خودمان را در قالب زیرنویس بیان کنیم. در آن صورت کتاب یا مقاله می‌نوشتیم. عکاس نمی‌شدیم!

درواقع اینجاست که اهمیت مجموعه عکس مشخص می‌شود.

عکاسان پس از مدتی که در کار خود پیش می‌روند دوست دارند مجموعه عکس درست کنند. چون احساس می‌کنند مفاهیم، موضوعات و دغدغه‌های ذهنی‌شان را نمی‌توانند با تک عکس به تصویر بکشند.

در تعریف مجموعه عکس باید دقت فراوانی به خرج داد. آیا مجموعه عکس را از حیث تعداد مجموعه عکس می‌خوانیم؟ فرق مجموعه عکس با آلبوم عکس چیست؟

روشن است که شماری عکس از یک رویداد بیشتر شبیه یک آلبوم تصویریست تا یک مجموعه.  برای آنکه مخاطب در جریان موضوع قرار بگیرد و احساس سردرگمی و ابهام نکند و یا اسیر قاب‌های تکراری نشود مجموعه عکس باید از ساختار و منطق مشخصی پیروی کند.

 به بیان اسماعیل عباسی بسیاری از مجموعه‌ها لکنت بیان دارند. نه روایت درستی دارند، نه چیدمان منطقی و نه شرح عکس.

 

در شکل کلاسیک عکاسی خبری و مستند، مجموعه عکس‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند:

۱- گزارش تصویری

۲- مقاله تصویری

۳- داستان تصویری

گزارش تصویری

در گزارش تصویری عکاس قرار است که یک رویدادی را گزارش کند. آنچه که در گزارش تصویری اهمیت دارد توجه عکاس به جنبه‌های مختلف رویداد یا موضوع است. درست مثل یک گزارش نوشتاری باید بخش‌های مختلف بررسی شود و برای مخاطب ابهامی پیش نیاید. خلاصه در گزارش تصویری نباید نکته‌ای جا بماند.

برای مثال عکسی که در بخش اول از لوییس پاین دیدیم، یکی از عکس‌های گزارش تصویری اعدام محکومان قتل آبراهام لینکلن بود که توسط الکساندر گاردنر عکاسی شد. این مجموعه عکس را می توانید اینجا ببینید.

نمونه‌ای دیگر، گزارش تصویری من از دورهمی متممی‌هاست که اردیبهشت ۹۶ در هتل پارسیان تهران برگزار شد. آنجا بود که من برای اولین بار دوستان متممی‌ام را دیدم و از آن‌ها عکس گرفتم. شاید اکنون که یک سال و چند ماه از این رویداد گذشته، این گزارش تصویری بیشتر جنبه مستند داشته باشد تا خبری. ( این گزارش کامل نیست، درواقع اولین تجربه‌ی من در این زمینه بود، اما دیدن آن می‌تواند ما را با گزارش تصویری آشنا کند)

 

مجموعه عکس-متمم-۱
دورهمی متممی‌ها- ورودی هتل پارسیان

 

مجموعه عکس- متمم- ۲
یک فضای زیبا و آرامش بخش برای بحث‌های متممی‌ها

 

مجموعه عکس- متمم- ۳
در پارت اول که پیش از زمان ناهار بود حسن کشاورز، جواد بانشی، یاور مشیرفر به بحث پرداختند.
مجموعه عکس- متمم- ۴
در پارت اول دوستان کتاب‌هایی را به هم هدیه دادند. راست: یاور مشیرفر، شاهین کلانتری
کتاب معرفی شده: شور زندگی داستان زندگی ون‌گوگ
مجموعه عکس- متمم-۵
پارت ناهار، سجاد سلیمانی و دوستان دیگر
مجموعه عکس- متمم- ۷
در پارت پس از ناهار معصومه شیخ‌مرادی به جمع ما اضافه شد. سمت راست دوست سجاد سلیمانی(نامش را فراموش کردم)
مجموعه عکس- متمم- ۶
پارت پس از ناهار، با حضور بیشتر دوستان گرم گفتگو شدیم. از راست: یاور مشیرفر، پویا شیخ حسنی، امین آرامش، جواد بانشی، جواد عزیزان
مجموعه عکس- متمم-۸
جمع متممی‌ها، در یک روز به یادماندنی. از راست: معصومه شیخ مرادی، نیلوفر کشاورز، شاهین کلانتری دوست سجاد سلیمانی، سینا آقااحمدی، یاور مشیرفر، جواد عزیزان، پویا شیخ حسنی، امین آرامش، جواد بانشی، نشسته راست: سجاد سلیمانی، دانا مردوخی، حسن کشاورز

مقاله تصویری

گاهی عکاس در مقام گزارشگر صرف نیست، بلکه علاقه مند است درمورد موضوعی پژوهش و تحلیل کند. درواقع یک پدیده اجتماعی یا سیاسی را بازتاب می‌دهد. البته لازم نیست که آن پدیده، یک معضل جهانی باشد بلکه می‌تواند مربوط به اقلیم خود عکاس باشد.

برای مثال نیوشا توکلیان، عکاس آژانس مگنوم، در مجموعه عکس تعطیلات شمال، تفریحات ایرانی‌ها را نشان می‌دهد. او اینجا در مقام یک گزارشگر صرف نیست، او با چیدمان خاص و مورد نظرش، پوشش زنان و مردان، تفریح‌هایی که مردم ایران کنار دریا دارند، خوراکی‌های مصرفی‌شان از جمله قلیان و … را به تصویر می‌کشد. با توجه به بیانیه‌اش، که در آن به نبود کلاب‌ها، بارها، الکل و پوشش بانوان اشاره مستقیم می‌کند، می توان نگاه انتقادی‌اش را به وضوح دریافت. او با این مجموعه عکس خواسته پرسشی را مطرح کند و مخاطبش را به فکر فرو برد. (مجموعه عکس کامل را در اینجا ببینید)

اما مجموعه عکس دیگری هم وجود دارد که از نمونه‌های درخشان و بارز مقاله تصویری است. «سیاره گرسنه: دنیا چه می‌خورد؟» از مجموعه عکس‌های بی‌نظیریست که پیتر مِنزِل (Peter Menzel) آن را تهیه کرده است.

در این مجموعه عکس پیتر منزل به کشورهای مختلف جهان سفر کرده، و مواد مصرفی یک خانواده را در طول یک هفته مقابل اعضای آن خانواده گذاشته و سپس عکس گرفته است.

در زیرنویس عکس‌ها غذاهای مورد علاقه و هزینه هفتگی آن‌ها آورده شده. و عکاس با این کار شکاف چشمگیری که میان وضعیت تغذیه خانواده‌ها در سراسر جهان وجود دارد را به تصویر می‌کشد. اسماعیل عباسی مقایسه تأمل‌برانگیزی انجام داده:

«برای مثال نروژ با مصرف ۷۱/۷۳۱ دلار و چاد با مصرف ۲۳/۱ دلار در دو سوی این طیف قرار دارند. هزینه غذای یک خانواده نروژی در یک هفته برابر است با هزینه غذای نزدیک به یازده سال و نیم یک خانواده در چاد!»

 

hungry planet5-مجموعه عکس
نروژ: خانواده گلاد اوستنسن
مصرف هفتگی: ۷۳۱/۷۱ دلار
غذاهای مورد علاقه: گوشت آب‌پز، ساندی میوه‌ای، آب‌گوشت صدف، بستنی

 

hungry planet2-مجموعه عکس
آلمان: خانواده ملاندر، بارگته هیده
مصرف هفتگی: ۵۰۰.۰۷ دلار
غذاهای مورد علاقه: سیب‌زمینی سرخ شده با پیاز، ژامبون و ساردین، رشته فرنگی با تخم مرغ
hungry planet1-مجموعه عکس
کویت: خانواده حقان، شهر کویت
مصرف هفتگی: ۲۲۱.۴۵ دلار
غذاهای مورد علاقه: بریانی با برنج باسماتی
hungry planet5-مجموعه عکس
ژاپن: خانواده اوکیتا، شهر کودایرا
مصرف هفتگی: ۳۱۷/۲۵ دلار
غذاهای مورد علاقه: ساشامی، میوه، کیک، چیپس. سیب‌زمینی
hungry planet3-مجموعه عکس
چاد: خانواده ابوبکر، اردوگاه برید جینگ
مصرف هفتگی: ۱.۲۳ دلار
غذاهای مورد علاقه: آبگوشت با گوشت گوسفند

برای دیدن مجموعه کامل اینجا کلیک کنید.

عکس های پیتر منزل و زیرنویس‌هایش مو را به تن آدم سیخ می‌کنند! اما اگر در آنها دقت کنیم، صحنه‌ی دلخراشی را نمی بینیم. پیتر منزل درباره فقر و شکاف طبقاتی صحبت می‌کند اما آیا کودکی گرسنه که پوست به تنش چسبیده باشد را می‌بینیم؟ آیا عکس‌های پیتر منزل با تکنیک‌های خاص ژورنالیستی ثبت شده است؟ آیا مانند عکس‌های برگزیده‌ی ورلد‌پرس فوتو لحظه‌ای هولناک را به ما نشان می‌دهند؟ خیر.

اگر چه دامنه‌ی کاری پیتر منزل وسیع بوده و بدون شک این پروژه‌ هزینه‌‌ی بالایی هم به دنبال داشته اما این عکس‌ها مانند برخی از عکس‌های ژورنالیستی و جشنواره‌ای ثبت یک صحنه‌ی کریه‌انگیز نیست.

در طول تاریخ عکاسی، عکس‌های فقر زیاد دیدیم. نمونه‌ی مشهورش عکس کوین کارتر است از کودکی سیاه‌پوست که دچار سو‌ءتغذیه شده و کرکسی که آن طرف‌تر به انتظار او نشسته. البته که عکس در زمان خودش اثرگذار و بحث‌برانگیز بود. اما قرار است چه قدر از این عکس‌ها ببینیم؟ آیا ما هر روز توسط اخبار با این عکس‌ها و صحنه‌ها بمباران نمی‌شویم؟

سوزان سونتاگ در کتاب درباره عکاسی می‌گوید:

«تصاویر بی‌شمار از بدبختی و بی‌عدالتی در سراسر جهان، همگان را با شقاوت و ظلم آشنا کرده چیزهای وحشتناک را به چیزهای عادی تبدیل کرده- به چیزهایی آشنا، دور از ما (“این فقط یک عکس است”) و اجتناب نا‌پذیر. […] عکاسی “متعهد” به همان میزان که باعث بیداری وجدان شده، آن را به خواب عمیقی نیز فرو برده است.»

فرض کنید نمایشگاهی برپا شده و تمامی عکس‌های پیتر منزل در آنجا به نمایش درآمدند. شما وارد این نمایشگاه می‌شوید، عکس‌ها را می‌بینید، به تفکر واداشته می‌شوید و وقتی از این نمایشگاه بیرون می‌آیید گویی کسی به صورت شما سیلی زده است. باز هم تکرار می‌کنم ما تصویر هول‌انگیزی ندیدیم، اما ذهنیت عکاس، اندیشه‌ی او، پرسش قدرتمند او، دنیا چه می‌خورد؟ نمی‌تواند ما را بی‌تفاوت بگذارد.

داستان تصویری

همانطور که از نامش پیداست عکاس در داستان تصویری داستان‌سرایی می‌کند. بنابراین مجموعه عکس‌ها مانند یک داستان باید شروع، گره‌افکنی، گره گشایی و پایان داشته باشند. البته در برخی از مجموعه‌ها گره افکنی وجود ندارد. اما مهمترین نکته‌ای که در داستان تصویری باید به آن توجه کنیم، سیر زمانی و توالی عکس‌هاست. در داستان تصویری عکس‌ها نمی‌توانند به دلخواه پس و پیش بشوند چون سیر داستانی بسیار اهمیت دارد.

نمونه‌های زیادی از داستان تصویری می‌توان یافت، برای مثال رشد فرزند یا مراحل پیشرفت یک بیماری، از جمله موضوعات مورد استفاده عکاسان هستند.

در انتها چند نکته‌ی مهم:

امروزه، این دسته بندی‌ها اگرچه متداول‌اند اما مرز پررنگ و شفافی میانشان نیست. یک گزارش تصویری می‌تواند داستان هم باشد. یا یک مقاله تصویری می‌تواند گزارش هم بدهد. به ویژه آنها بیشتر در شاخه‌ی مستند و خبری مورد بررسی قرار می‌گیرند تا ژانرهای دیگر عکاسی.

نوشتن زیرنویس یک اصل مهم در مجموعه عکس‌هاست و حتمن باید رعایت بشود.

تعدادی عکس وقتی مجموعه به شمار می‌روند که سیر منطقی و شفاف داشته باشند. و به نوعی بتوانند مقصود عکاس را بیان کنند.

یادمان باشد که اولین کارکرد عکس دادن اطلاعات است و عکس نباید در این مورد عقیم بماند.

 

پینوشت یک: برای دیدن عکس‌ها از فیلترشکن استفاده کنید.

پینوشت دو: این یادداشت حاصل آموخته‌های من از کتاب «مجموعه عکس چیست؟» نوشته‌ی اسماعیل عباسی و کلاس عکاسی مستند مهدی وثوق‌نیا است.

 

 

آیا یک عکس می‌تواند همه چیز را بگوید؟ (بخش اول)

 

 

Sun Rays, Paula, Berlin- زیرنویس
آفتاب، پائولا، برلین، آلفرد استیگلیتس

 

پیش‌نوشت: این یادداشت از دو بخش تشکیل شده که قسمت دوم آن را به دلیل طولانی بودن در یادداشت دیگری مورد بررسی قرار می‌دهم.

میان عکاسان، نقاشان و تصویرگران جمله معروف و محبوبی هست که می‌گوید یک تصویر به اندازه هزاران کلمه حرف دارد. یا اینکه عکس همه چیز است.

کمی بیشتر فکر کنیم. به دور از آرمان گرایی و هرگونه تعصبی، این جمله چه قدر با واقعیت مطابقت دارد؟ آیا واقعن عکس همه چیز را می‌گوید؟ عکس صامت است، ساکن است، بو ندارد، حرکت نمی‌کند. عکس تنها یک نما و یک لحظه از رویداد را به ما نشان می‌دهد.

من تأثیر فوق‌العاده‌ای که عکاسان با یک عکس روی جهان می‌گذارند را انکار نمی‌کنم. قطع به یقین ‌عکس‌هایی هستند که آن قدر قدرتمند و اثرگذار بودند که باعث شده جنگی تمام شود یا قانونی وضع شود، مانند عکس‌های لوییس هاین از کودکانی که در معادن و کارخانه‌های ریسندگی کار می‌کردند که منجر به قانون منع کار کودکان در سال ۱۹۱۶ شد.

 اما آیا  عکس‌ها به تنهایی می‌توانند مأموریتی که بر عهده دارند را به سرانجام برسانند؟

پاسخ منفی‌ است. در بسیاری از مواقع، به ویژه در شاخه مستند و خبری، عکس‌ها نیاز به کلمات دارند. نوشتن زیرنویس، آن برگ برنده نهایی است که عکاس رو می‌کند.

برای مثال عکس زیر را در نظر بگیرید. اگر این عکس را تا بحال ندیده باشید در نگاه اول، درباره آن چه فکر می‌کنید؟ مرد جوانِ خوش‌سیمایی را می‌بینیم که به دیواری تکیه داده. شاید حتا متوجه دستبند به دست‌هایش نشویم و گمان کنیم که این یک عکس پرتره است از عکاسی که در شاخه‌ی مد و فشن فعالیت می‌کند!

 

لوییس پاین- الکساندر گاردنر- زیرنویس
Lewis Payne by Alexander Gardner

 

حال زیرنویس را می‌‌خوانیم:

لوییس‌ پاین، مجرم محکوم به قتل آبراهام لینکلن، شانزدهمین رییس جمهور ایالات متحده آمریکا، هفت ژوییه ۱۸۶۵

حالا نظرمان تغییر می‌کند. عکس معنی دیگری دارد. ما با دقت بیشتری به چهره مرد جوان نگاه می‌کنیم. کسی را می‌بینیم که چند ساعت پس از  ثبت عکس اعدام شده است.

اگر زیرنویس نبود، عکس ناقص بود. چون مقصود عکاس با برداشت ما از عکس هم‌خوانی نداشت.

در بسیاری از مواقع، زیرنویس درگیری ذهنی بیشتری برای مخاطب ایجاد می‌کند. او را به تأمل وامی‌دارد. اگر زیرنویس نباشد با نگاهی گذرا از عکس رد می‌شویم، حال آنکه وقتی زیرنویس عکسی را می‌خوانیم سعی می‌کنیم تطابق عکس با زیرنویس و آنچه که اتفاق افتاده را متوجه شویم و چه بسا که در رفت‌‌وآمد بین عکس و زیرنویس به فهم کامل‌تری از عکس دست‌یابیم.

البته که قرار نیست برای همه عکس‌ها زیرنویس داشته باشیم، اما برخی از عکس‌ها به شدت نیازمند زیرنویس هستند و بدون آن تلاش عکاس بی‌نتیجه می‌ماند.

چگونه زیرنویس بنویسیم؟

اکنون که اهمیت زیرنویس را دریافتیم ممکن است این سوال برایمان پیش بیاید که چگونه زیرنویس بنویسیم؟

اصلی‌ترین نکته‌ای که در نوشتن زیرنویس باید آن را رعایت کنیم سادگی و قابل فهم بودن آن است. نباید پیچیده و پرتکلف بنویسیم. معمولن عکاسان برای نوشتن زیرنویس از شیوه‌ی پاسخ به چند سوال استفاده می‌کنند:

۱- چه کسی؟ (who)

۲- چه چیزی؟ (what)

۳- چه زمانی؟ (when)

۴- کجا؟ (where)

۵- چرا؟ (why)

پاسخ به این سوال‌ها ترتیب مشخصی ندارد. ممکن است برخی از این پرسش‌ها در عکس واضح و بدیهی باشد، در این صورت نیاز نیست به آن اشاره کنیم.

به عبارت دیگر باید از توصیف عکس و توضیح واضحات پرهیز کنیم. و تنها آن نکات نادیدنی را ذکر کنیم که به بیننده کمک می‌کنند تا برداشت اولیه‌اش از عکس درست باشد.

برای مثال به این عکس از عباس عطار و زیرنویس آن توجه کنید:

 

عباس عطار- زیرنویس
آزاده اخلاقی (عکاس) از دو زن که به دلیل اختلالات ژنتیکی موهای خود را از دست دادند عکاسی می‌کند. تهران ۱۳۸۴

 

پاسخ سوال‌ها:

چه کسی؟ آزاده اخلاقی و دو زن دیگر

چه زمانی؟ ۱۳۸۴

کجا؟ تهران و البته در عکس مشخص است که مکان استودیو عکاسیست.

چه کاری؟ عکاسی کردن

چرا؟  دو زن به دلیل ژنتیک موهای خود را از دست دادند.

نکته‌ی دیگر آنکه اگر در عکس دستکاری کردیم یا از عکس‌های بایگانی و آرشیوی وام گرفتیم، حتمن آن را به اطلاع بیننده برسانیم.

تا اینجا متوجه شدیم که گاهی عکس‌ها هم به تنهایی کافی نیستند و ما نیاز داریم برای درک بهتر مخاطب از زیرنویس استفاده کنیم. اما گاهی پیش می‌آید که یک عکس با زیرنویس هم نمی‌تواند تمام جنبه‌های یک موضوع را پوشش دهد. در این صورت از روش دیگری باید بهره گرفت. که در مطلب بعدی به آن می‌پردازم.

دزدی عکس، فاجعه‌ای که هنوز ادامه دارد

 

حق-کپی رایت-دزدی-عکس-نقش-اول

 

متاسفانه محتوای بصری در مقایسه با محتوای متنی هنوز جایگاه خودش را در استفاده از حق کپی رایت پیدا نکرده است. هر روز عکس‌های زیادی هستند که دزدیده می‌شوند، اما برخی دزدی‌ها از سمت افرادی اتفاق می‌افتد که آدم انتظارش را ندارد.

به تازگی نشر نگاه دو عکس از عکاس برجسته و سرشناس انگلیسی Alan Schallar  را برداشته، آنها را کراپ و ادیت کرده و روی جلد کتاب‌هایش با عنوان «حامله و امپراتور» و «شبگرد» زده است.

عکاس هم پس از چند روز متوجه شده و در استوری اینستاگرامش از این افراد شکایت کرده که چرا بدون اجازه و پرداخت حق کپی‌رایت، عکس او را برداشته‌اند.

Alan Schallar در استوری‌اش نوشته:

.Asking permission is easy to do and shows a basic level of respect

چند وقت پیش مطلبی درباره احترام به عکاسان نوشته بودم و به حقوق اخلاقی عکاسان اشاره کرده بودم. نه تنها برای استفاده از عکس باید اجازه گرفته شود، بلکه برای کراپ کردن و اعمال هرگونه تغییرات باید عکاس در جریان باشد.

گذشته از این موضوع در تعجبم که چرا یک انتشارات چنین کاری را انجام داده! حداقل انتظاری که از یک انتشارات می‌رود احترام به حقوق کپی رایت است. آیا مدیر مسئول آن متوجه نبوده در عصری که با یک کلیک می‌توان به سرعت به حجم عظیمی از اطلاعات دست یافت، این کار به جز بردن آبروی خودش نتیجه‌ای در پی ندارد؟ آیا واقعن مدیر یک انتشارات تا این اندازه از زندگی در دنیای کنونی عقب است؟ آن هم انتشاراتی که شعارش نگاه امروز است؟!!

البته دوستان عکاسمان به نشانه اعتراض هشتگِ احترام به حق کپی رایت عکس را در کامنت‌های معرفی کتابِ مربوطه و استوری‌هایشان زده‌اند. (من هم این کار را کردم)

امیدوارم حداقل هشتگ‌ها بتوانند اهمیت حقوق کپی‌ رایت عکس‌ها، تصاویر و هرگونه‌ محتوا را به چنین افرادی بشناسانند.

پینوشت: من این عکاس را می‌شناختم و قبلن یادداشتی بر روی یکی از عکس‌هایش نوشته بودم (+)

استوری های Alan Schaller

 

حق-کپی رایت-دزدی-عکس

حق-کپی رایت-دزدی-عکس

 

به عکاسان احترام بگذاریم

 

حقوق- عکاس- نقش اول

 

مدتی است که موضوعی ذهنم را مشغول کرده و آن حقوق اخلاقی عکاس‌هاست که در دنیای انباشته شده از عکس به راحتی نادیده گرفته می‌شود. البته گاهی بسیاری از افراد از آن اطلاع ندارند، به همین دلیل تصمیم گرفتم درباره آن بنویسم.

حق کپی رایت یک عکس

بدون شک اولین و مهمترین حقی که یک هنرمند در قبال اثرش دارد، آن است که نامش به عنوان خالق اثر آورده شود. و چه بسا که در دنیای عکاسی به بهانه‌های مختلف و اغلب غیر قابل قبول، مردم از این کار سر باز می‌زنند. در شبکه‌های اجتماعی یا برخی وبسایت‌های تجاری بسیار شاهد این موضوع هستم که عکسی را بدون عنوان کردن نام عکاس به اشتراک می‌گذارند.

ممکن است یک عکاس برای شرکت خاصی کار کند و در توافق‌نامه‌اش این نکته که استفاده از عکس‌هایش مجاز است، مطرح شده باشد  با این حال یاد کردن نام عکاس، به نوعی احترام گذاشتن به اوست.

آسان بودن فرآیند عکاسی و فشردن دکمه شاتر باعث نمی‌شود که ما ارزش کار عکاس را ناچیز بدانیم. هر چه قدر هم که اهداف عکاس، تجاری، تبلیغاتی یا خبری باشد، باز هم عکاس با نگاه ویژه‌اش است که «عکاس» شناخته می‌شود. همان طور که نام نویسندهٔ یک مطلب پای نوشته‌ها می‌آید، نام عکاس هم شایسته است که پای عکس‌هایش ذکر شود .

گذشته از این مورد، عنوان کردن نام عکاس اثر بسیار مهمی دارد: برای من بارها پیش آمده که با دیدن یک عکس، شیفتهٔ نگاهِ عکاسش شدم و بعد از آن با جست و جوی نام او عکس‌های دیگرش را هم دنبال کردم. و بسیار پیش آمده که به خاطر آنکه اسمی از عکاس برده نشده بود من نتوانستم صاحب عکس را پیدا کنم و افسوس خوردم. شاید بگویید مخاطبان ما عکاسان نیستند و به این اندازه هم به عکس علاقه‌مند نیستند، پس اجازه بدهید یک مثال بزنم.

فرض کنید در جایی نقل قولی را خوانده‌اید که شما را به فکر فرو برده و از آن خوش‌تان آمده است اما نام نویسنده‌اش تا به حال به گوشتان نخورده. احتمالاً چون به ادبیات علاقهٔ زیادی ندارید، از آن عبور می‌کنید. چند هفته بعد در یک جای دیگر مطلب دیگری از همان نویسنده می‌خوانید، این بار نام نویسنده‌اش برای شما آشنا خواهد بود. در این صورت کم کم کنجکاو می‌شوید که نامش را جست و جو کنید و چه بسا به کتابی، مقاله‌ای یا جستاری از او برسید. و بعد شاید مخاطب او بشوید.

این اتفاق در مورد عکس هم می‌افتد. شاید مخاطب شما برای اولین بار توجه چندانی به نام عکاس نکند، اما اگر در چند جای دیگر نام او را ببیند، ممکن است به عکس‌هایش علاقه مند شود و آثارش را پیگیری کند. حال اگر نام عکاس ذکر نشود ، این اتفاق هم رخ نمی‌دهد. و البته پیدا کردن نام عکاس تنها با در دست داشتن عکس او، برخلاف متن و نویسنده‌اش، به آسانی در گوگل امکان‌پذیر نخواهد بود و وقت و حوصله زیادی می‌طلبد.

حقوق کپی‌ رایت عکس‌های گوگل

با این حال، بسیاری از ما، برای خوش رنگ و لعاب کردن نوشته‌هایمان از عکس‌های موجود در قسمت Image گوگل استفاده می‌کنیم. آیا این عکس‌ها هم حقوق کپی رایت دارند؟

بله دارند. هنگامی که شما عکسی را در گوگل پیدا می‌کنید، می توانید سایتی که این عکس را به اشتراک گذاشته هم ببینید. از اینجا می‌شود فهمید که آیا این عکس متعلق به شخص خاصیست یا نه. بسیاری از این عکس‌ها مربوط به سرویس‌دهنده‌هایی هستند که عکاسان عکس‌هایشان را در آنجا به اشتراک می‌‌گذارند.

اصولاً یکی از راه‌های کسب درآمد در عکاسی این است که افراد عکس‌هایشان را در آژانس‌های عکس به اشتراک می‌گذارند و بابت آن مبلغی دریافت می‌کنند. یکی از شناخته ‌شده‌ترین آنها EyeEm است که از قانون کپی رایت Royalty Free استفاده می کنند. یعنی استفاده کننده از عکس، یک بار مبلغی را بابت آن عکس می‌پردازد و بعد به دفعات از آن استفاده می‌کند. معمولاً سرویس‌دهنده‌های پولی از این دسته‌اند.

من به عنوان مصرف کننده بیشتر از سرویس Pexels استفاده می کنم. (+) حقوقی که این سرویس دهنده از آن استفاده می‌کند: Creative Commons Zero (CC0) است. در قسمت License توضیح داده شده که عکس هایی که از این سایت استفاده می‌شود برای هرگونه مقاصد شخصی و تجاری رایگان است ونیازی به اجازه، لینک یا ارجاع نیست.

معمولاً آژانس‌های عکس قسمتی با عنوان License دارند که خوب است هنگام دانلود عکس یا مراجعه به آنها به این موضوع هم توجه کنیم.

 

از نظر من حقوق اخلاقی یک عکاس تنها به ذکر کردن نام او به عنوان پدیدآورندهٔ اثر محدود نمی‌شود. موارد دیگری هم وجود دارد که رعایت کردن آنها نشانهٔ احترام ما به هنرمندان و عکاسان است. در ادامه به معرفی آنها می‌پردازم.

 

بریدن قسمتی از عکس

متأسفانه این قضیه هم‌چنان رواج دارد که مردم به دلخواه خودشان، عکسِ یک عکاس را به راحتی می‌بُرند یا به اصطلاح کات می‌کنند. وقتی یک عکاس قابی را می‌بندد، باید برای نگاهی که او برگزیده ارزش قائل شویم. این حرف که آن قسمتِ بریده شده فضای خالی بوده، دلیل قانع کننده‌ای نیست. چه بسا از نظر آن عکاس آن فضای خالی تاثیرگذار باشد. می‌دانم شاید سخت‌گیری و یا وسواس به نظر برسد اما رعایت کردن این موضوع از نظر من، به شدت مهم است. افراد حرفه‌ای در کسب و کارهای مختلف، در مطبوعات یا جای دیگر اگر قسمتی از عکس را با اجازه صاحب اثر کات کنند، زیر عکس اشاره می‌کنند که جزیی از اثر یا بخشی از آن انتخاب شده است.

بنابراین حداقل اگر قسمتی از عکس را کات می‌کنید، به بیننده این موضوع را اطلاع بدهید که جزئی از اثر را انتخاب کردید.

ترتیب عکس‌ها

این مورد احتمالاً برای نشریات یا کسانی که در زمینهٔ عکاسی به طور خاص فعالیت می‌کنند اهمیت دارد. وقتی از یک مجموعه عکس استفاده می‌کنیم، نباید ترتیب عکس‌ها را به دلخواه تغییر دهیم. در مجموعه عکس، ترتیب عکس‌ها، به اندازه عکاسی کردن و ویرایش تصویر زمان می‌برد و اثرگذار است.

عباس عطار می‌گوید: «اگر عکس‌های مشابهی را در ترتیبی متفاوت قرار دهید، معنای کار می‌تواند یک سره تغییر کند. برای همین وقتی با ناشری کار می‌کنم، تاکید می‌کنم در انتخاب عنوان و جلد کتاب و اینها، ناشر حرف آخر را بزند، اما در مورد ترتیب عکس‌ها این من هستم که تصمیم نهایی را می‌گیرم.»

بنابراین شایسته است که هنگام به اشتراک گذاری کارهای یک عکاس به ترتیب آثار او در مجموعه عکس‌هایش دقت کنیم.

شاید نکاتی که من به آنها اشاره کردم در دنیایی که هر ثانیه هزاران عکس تولید می‌شود سخت‌گیرانه به نظر برسد. اما این ما هستیم که با احترام گذاشتن به عکاسان و آثارشان، به ارتقا و توسعهٔ فرهنگ عکاسی در کنار پیشرفت تکنولوژیک آن کمک می‌کنیم.