به نظر شما یک تکه کاغذ یا یک تصویر آنلاین که مشتی از صفر و یکها ست می تواند احساس داشته باشد؟ میتواند احساسات انسانی را بربیانگیزاند؟ بله میتواند. عکسها شاید تنها موجوداتی در جهان باشند که چنین قدرتی را داشته باشند.
عکس را باز کنید و به آن نگاه کنید. در یک چشم به هم زدن تمامِ عکس را از نظر بگذرانید. کجا متوقف میشوید؟ شاید روی چشمهای آن زن که به خارج قاب دوخته شده اند. آنجا چه خبر است؟ چرا زن دستش را روی دهانش گرفته است؟ نگاهش چه میگوید؟
به گمان من زن ترسیده است. اتفاق هولناکی در خارج قاب در حال وقوع است. اتفاقی که نگاه زن را میخکوب کرده و ما نمیدانیم چیست. در این عکس ترس نهفته شده است.
اگرچه که در گذشته ترس یک احساس مفید برای بقای نیاکانمان بوده اما امروزه شکل متفاوتی را به خود گرفته است. ترس از آینده، ترس از تصمیم گیری، ترس از شرایط مبهم، ترس از جامعه و بسیاری از ترسهای دیگر که برخلاف گذشته نمیتوان در مقابل آنها به آسانی از روشهای غریزی و ناخودآگاه مانند فرار کردن استفاده کرد. اکنون فرار کردن از شرایط و تصمیمها به معنای آن است که انتخاب نکنیم و در یک نقطه متوقف شویم. فرار کردن معنای رکود و شکست را دارد نه بقا و زندگی را.
ترسها می توانند خطرناک باشند. میتوانند پایشان را از روابط خانوادگی و خویشاوندی فراتر بگذارند و دلها را برنجانند و قلبها را بشکنند. تصور کنید پدری به خاطر ترسهایی که از ناامنی و شرایط اقتصادی جامعه دارد، اصرار کند فرزندش یک شغل ثابت و دولتی را برگزیند. او ترسهای خودش را ارجح بر توانمندیها و استعدادهای فرزندش میبیند. یا زنی که ترسهایش اجازه ندهد به همسرش اعتماد کند و دائم با نیش و کنایههایش او را بیازارد.
همه اینها دستاورد ترسهاست. این احساس که در تک تک ما انسانها وجود دارد و از آن نه گریزی و نه گزیری است. به گمانم امروزه کنترل احساسات و دیدن واقعیتها خود یک مهارت اصلی برای رشد و همدلی و همراهی و موثر بودن در کنار اطرافیانمان است.
شاید زنِ در تصویر شاهد یک اتفاق هولناک نبوده باشد، شاید اصلا رفتار نامناسبی او را ترسانده است. رفتاری که از ترسهای بشری نشأت میگیرد.
پینوشت: عکس را از این صفحه برداشتهام.