پیشنوشت: این نوشته در ادامهٔ مباحثیست که تصمیم گرفته بودم از کتاب نقد عکس تری بَرِت از انتشارات مرکز درمورد فهم عکس بنویسم. قسمتهای قبلی را میتوانید از اینجا بخوانید.
احتمالاً برای شما هم بارها پیش آمده که معنای یک عکس را با مشاهدهٔ آن به سادگی متوجه نشوید یا پس از شنیدن توضیحاتی دربارهٔ آن نگاهی کاملاً متفاوت با آنچه که قبلاً داشتهاید به دست بیاورید.
از آن جایی که عکس، گزینش یک تکهای از مکان و زمان، آن هم به انتخاب عکاس است، بنابراین اگر اطلاعات بیشتری دربارهٔ عکس نداشته باشیم ممکن است در وهلهٔ اول عکس را به گونهای دیگر تفسیر کنیم. اینجاست که کسب اطلاعاتی علاوه بر آنچه که در عکس مشهود است میتواند به ما در درک صحیح از آن یاری برساند.
برای مثال عکس زیر از نیوشا توکلیان را در نگاه اول یک جمع دوستانه و دخترانه را نمایش میدهد که برخی از آنها یونیفرم جنگ بر تن دارند و دست یکی از آنها شکسته است. خندههای دختران گویا نشان از سرخوشی آنها دارد. این عکس به تنهایی حرف زیادی برای گفتن ندارد. اما وقتی بدانیم که نیوشا توکلیان یک عکاس خبری و مستندنگار است و این عکسها را از جنگ کوبانی گرفته و اگر عکس های دیگر او را ببینیم که در آنها دختران در حال تمرین های رزمی و آمادگی برای جنگ هستند، احتمالاً نظر دیگری دربارهٔ این عکس خواهیم داشت.
حالا این عکس برای ما حرفهای بیشتری دارد، شاید از دیدن آن غمگین شویم. چون می دانیم دخترانی هستند که به جای پرداختن به کار، تحصیل و زندگی روزانهٔ خود باید در میدان جنگ حاضر شوند و از کشورشان دفاع کنند. آن لحظهای که عکاس انتخاب کرده و سرخوشی چند دختر را در جمعی نشان داده همیشگی نیست و تنها لمحهای کوتاه بوده میان هزاران لحظهٔ سخت و تلخ که سرنوشت دختران آن سرزمین را به چنگ آورده است.
دانستن اطلاعاتی در مورد عکاس، سبک کاری او، مفروضات تاریخی در مورد دورهای که در آن میزیسته، فرهنگ جامعهای که در آن زندگی میکند، نوع دوربینی که از آن استفاده میکند، اطلاعات مربوط به صحنه در زمانی که عکس گرفته شده و … میتواند درک ما را از عکس غنا ببخشد.
البته واضح است کسی که با هنر و تاریخ هنر آشنایی چندانی ندارد نمیتواند چنین اطلاعات منسجمی دربارهٔ عکسها داشته باشد، بنابراین کسب و شرح آنها وظیفهٔ شخصیست که با هنر زندگی میکند و نه تنها با عکاسان بلکه با هنرمندان در زمینههای هنری دیگر آشناست. شخصی که او را منتقد هنری مینامند.
نکتهٔ قابل ذکر دیگر آنست که یک منتقد هنری از آنجا که با هنر زندگی میکند میتواند آثار هنرمندان را با یکدیگر مقایسه کند و تداعیهایی که یک هنرمند در خلق اثرش از آنها بهره گرفته را آشکار کند. آشنایی با آثار هنری به منتقد کمک میکند که نقش روشنگرانهتری ایفا کند و بر بینش مخاطب بیافزاید. به هر حال «خلاقیت عکاسان از نظر اجتماعی و زیبایی شناختی در فضای تهی تحقق نمییابد»، آنان از سایر هنرمندان، مردم، فرهنگ، تاریخ و زمانهای که در ٖآن زندگی میکنند نیز تأثیر میپذیرند. در نتیجه یک منتقد نگاه جامعتری به عکس دارد و میتواند آن را به مخاطب انتقال دهد.
عکسها در کجا و چگونه به نمایش گذاشته میشوند؟
شاید طرح این مسأله بیاهمیت به نظر برسد اما برخلاف ظاهر، بسیار مهم و حیاتی است. محل ارائه عکس میتواند معنای آن را تأویل کند. این که عکسی در یک کتاب چاپ شود باشد یا در دیوار نمایشگاهی آویخته شده باشد، در موزه هنری به نمایش گذاشته شود یا در یک نشریه ماهانه یا در مترو در معرض دید عموم قرار بگیرد یا نه اصلاً در وبسایت عکاس یا در اینستاگرام او بارگذاری شود تعبیر بیننده از عکس را میتواند تغییر دهد.
«مفهوم هر عکس به میزان قابل ملاحظهای به زمینه و مکانی که در آن عرضه میشود بستگی دارد.»
اگر عکس در یک موزهٔ هنری به نمایش در بیاید، تلقی زیباییشناختی از آن میشود، در حالی که اگر همان عکس را در یک نشریه یا هفتهنامه چاپ کنیم ممکن است به مفهوم و محتوای عکس بیشتر توجه کنیم.
عکسی که در اینستاگرام در قطع کوچک بارگذاری میشود و فرصت دیدن آن تنها به اندازهٔ چند ثانیه است (عادت به اسکرول و لایک سبب میشود مخاطب در عکس به اندازهای که شایسته است دقت نکند) با همان عکس در قطع کامل در دیوار یک نمایشگاه عکس کاملاً متفاوت است. شاید هر دو یک عکس باشند اما نگاه مخاطب به آن فرق میکند و البته که در مورد دوم میتوان بهتر و موشکافانهتر با عکس برخورد کرد.
بسیاری از عکسهای ژورنالیستی به دلیل نمایش در یک فضای هنری، خاستگاه اصلیشان را از دست میدهند و مردم به جای توجه به رنج و محنت همنوع خود به زیبایی و تماشایی بودن اثر توجه میکنند.
زمینهای که اثر در آن ارائه میشود میتواند معنای عکس را تغییر دهد. بنابراین یک هنرمند باید نسبت به محل ارائه آثارش توجه ویژهای داشته باشد و آن را به شکلی انتخاب کند که با هدفش از ثبت عکس همسو باشد.
همچنین این موضوع باید توسط منتقد بررسی شود، چرا که محل نمایش یک اثر هنری به عنوان یک نوع دادهٔ اطلاعاتی میتواند در درک و فهم اثر مؤثر باشد.
به طور خلاصه برای تفسیر یک عکس، تنها آنچه که در عکس نشان داده میشود کافی نیست. برای تعبیر یک عکس به اطلاعات بیشتری نیاز داریم که از طریق پیشینهٔ عکاس و ارجاعات تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و محل ارائه عکس قابل دسترسی است.
پینوشت: عباراتی که در گیومه آمدهاند از متن کتاب هستند.