آیا اثر هنری تنها متعلق به موزه و گالری است؟ آیا اثر هنری جاودانه است؟ آیا تنها دست خلاق هنرمند میتواند هنر بیافریند؟ آیا اثر هنری صرفن یک اثر زیبا و فاقد دلالتگری است؟
کریستو و ژان کلود با خلق آثارشان نشان دادند که هنر میتواند به شکل دیگری تجربه شود. آنها یک زوج هنرمند هستند که در زمینه مجسمهسازی فعالیت میکنند. آثاری که آنها خلق میکنند منحصر به فردند. چرا که ابعادشان به اندازهایست که در هیچ موزه، گالری یا نمایشگاهی جا نمیشود. حال این اثر بزرگ را چه کسی باید بسازد؟ بدون شک خودشان به تنهایی نمیتوانند چنین کاری انجام دهند. بنابراین مردم باید برای ساخت این اثر هنری آنها را همراهی کنند.
اما موضوع زمانی جالب میشود که به شما بگویم آثاری که آنها با چنین مشقت و سختی با همکاری مردم میسازند، تنها چند هفته برپاست. بعد از آن بازیافت میشود و هیچ اثری از آن باقی نمیماند.
فکر میکنم به اندازه کافی برای مطالعهی آثارشان کنجکاو شدید، در ادامه به یک معرفی کوتاه و بررسی آثارشان میپردازیم:
معرفی زوج هنرمند
کریستو یک هنرمند بلغاریالاصل است که در سال ۱۹۳۵ متولد شده و بعد از ادامه تحصیل به پاریس میرود. آنجا با همسرش ژان کلود آشنا میشود و همانجا هم با او ازدواج میکند. آنها سالها در کنار یکدیگر دست به آفرینش آثاری زدند که بدون شک در خاطر بسیاری از بازدیدکنندگانش مانده است.
اکنون کریستو به تنهایی به کار هنریاش مشغول است، چرا که همسرش ژان کلود را در سال ۲۰۰۹ از دست داد. وقتی از او درباره بازنشستگیاش پرسیدند، با اشاره به غم از دست دادن همسرش پاسخ داد:
هنرمندان بازنشسته نمیشوند، آنها میمیرند.
حصار روان (Running fence)
یکی از مهمترین آثار آنها که بسیار هم جنجالبرانگیز بود، یک حصار پارچهای چهل کیلومتری بود که چشمانداز وسیعی از شمال سانفرانسیسکو در امتداد غرب به شرق را در برمیگرفت و در نهایت به اقیانوس آرام ختم میشد. برای ساخت این اثر لازم بود که بخشی از این دیوار پارچهای از مناطقی عبور کند که ساکنین محلی در آنجا زندگی میکردند. آنها به شدت مخالف برپایی این اثر بودند و به هیچ وجه آن را هنر نمیدانستند. (لینک ویدیو اعتراض ساکنین منطقه)
۴۲ ماه گذشت و در تمام این مدت کریستو و ژان کلود برای برپایی آثار خود با مقامات محلی و مردم مذاکره کردند، ۹ وکیل را استخدام کردند، ۱۸ جلسه عمومی دادگاه رفتند و درنهایت یک گزارش ۴۵۰ صفحهای از اثری که این حصار پارچهایِ چهل کیلومتری میتواند بر محیط آنجا بگذارد نوشتند تا درنهایت مجوز برگزاری این اثر به آنها داده شد.
کریستو اصرار داشت که این اثر نقاط مختلف از جمله شهر، روستا، بزرگراه، تپه و اقیانوس را شامل شود و معتقد بود که اثر هنری تنها حصار پارچهای نیست بلکه تمام فضا به علاوه حصار، اثر هنری اوست.
او در سایت خود، هنگامی که میخواهد مواد به کار رفته در اثرش را بربشمرد، علاوه بر ۲۰۰ هزار متر مربع پارچهی نایلونی و دو هزار متر کابل فلزی، مینویسد بخشی از آسمان، تپه، اقیانوس هم به طور موقتی برای ساخت آن در نظر گرفته شده است.
کریستو با آفرینش این اثر سعی داشت که توجه مردم را به محیط پیرامونشان جلب کند. محیطی که در طی روزمرگیها دیده نمیشد. اساسن او با مانع ایجاد کردن، پوشاندن یا بستهبندی کردن سعی میکند نگاه مردم را به بخشی از محیط که نامرئی شده جلب کند. (+) بسیاری از مردم آن سرزمین بعد از دو هفته که اثر کاملن برداشته شد و چیزی از آن باقی نماند، اثری که حصار پارچهای گذاشته بود را تصدیق کردند. حصار توانسته بود نگاه آنها را به محیط تغییر بدهد.
بسته بندی پارلمان آلمان (Wrapped Reichstag)
این زوج هنرمند آثار بسیاری از این دست در کارنامهی هنریشان دارند. او در سال ۱۹۷۱ تصمیم میگیرد تا پارلمان آلمان را بستهبندی کند. این کار که در سال ۱۹۹۵ به اجرا رسید و تنها دو هفته برپا بود، از نظر کریستو، پایان یک دوره و و زایش دوباره مجلس آلمان را نشان میداد.
با این حال میتوان گفت یک شی بستهبندی شده، همیشه توجه ما را به درون نیز جلب کرده و کنجکاوی ما را برمیانگیزاند. ما دوست داریم بدانیم در شی بستهبندی شده چه چیز پنهان است. از این رو میتوان تفسیر دیگری هم بر این اثر درنظر گرفت.
بیتردید، هزینهی برپایی آثاری با این ابعاد، هنگفت خواهد بود. با این وجود، کریستو و زان کلود به تنهایی با فروش طراحیها، ماکتها و عکسهایی از آثارشان، هزینهی لازم را فراهم میکنند. شاید جالب باشد بدانید ماکتی از این اثر نیز در موزه هنرهای معاصر تهران قرار دارد. (لینک عکس ماکت در موزه)
از آثار کریستو هزاران نفر بازدید میکنند. این آثار اگرچه به سختی مجوز میگیرند و برپاییشان با هزینهی بالا و مشارکت مردم میسر میشود، اما از لحاظ اقتصادی و توریستی برای آن کشور درآمد بسیاری دارند.
در بخش بعدی چند اثر دیگر از کریستو را بررسی میکنیم و به ویژگیهای هنر معاصر در آثارشان میپردازیم.
ممنون میشم و پی اش را میگیرم. پریسا جان من این ترم درسی را دارم تدریس میکنم که به عناصر کالبدی اولیه معماری میپردازه مث دیوار کف و… علت وجودی همچین دیوار عجیبی حتما میتونه برای بچه ها الهام بخش و جرقه زن باشه :))
چه قدر عالی نجمه عزیزم. سعی میکنم که اطلاعات مفیدی درباره آن کار و دیگر کارهایش کسب کنم.
ممنون از تو
چقدر جالب و عجیب! کاش از مبنای نظری اون دیوار پارچهای بیشتر میشد خبر گرفت! همّت و باورشون به کاری با این ظاهر بیهوده حیرت انگیزه
ممنونم نجمه جان. بابت توجهت به این نوشته.
خیلی خوب اشاره کردی به بحث نظری. راستش چون الان تنها دو کار از این هنرمند رو بررسی کردم، به خاطر همین شاید مطلب خوب نتونستم جا بندازم. سعی میکنم در بخش بعد، علاوه بر اینکه آثار دیگه هنرمند رو بررسی میکنم، از هنر معاصر هم صحبت کنم. و ویژگیهای اون رو بربشمرم. اینطوری فکر کنم بهتر بشه در مورد اون دیوار پارچهای حرف زد.
واقعن کریستو و ژان کلود بسیار سختکوش و جسور هستند. اونها در همه کارهاشون کمابیش با چنین مشکلی روبهرو هستند که بتونند کارهاشون رو اجرا کنند. و البته این رو هم بگم که کارهاشون در نهایت توجیه اقتصادی هم پیدا میکنه.
حتمن کاملتر در موردش صحبت میکنم.
بازم ممنونم از توجهت و نکتهای که مطرح کردی.