مدتی است که به واسطهی شرکت در کلاسهای آقای سِوری، آشناییام با آثار هنری و جریانها و هنرمندانشان بیشتر از پیش شده. با رسانههای هنری مختلفی آشنا شدم و در همین مدت کوتاه فهمیدم که مقولهی هنر چه دریای بیکرانیست و چه پیشینه و تاریخی با خود به همراه دارد.
هرچه جلوتر میرویم تعریف و محدود کردن هنر مشکلتر میشود. به خصوص در دنیای معاصر که اساسن هنر یک کنش اجتماعی شده و هنرمند بیش از آنکه در پی زیباییشناسی باشد، در پی دلالتگریست و میخواهد که با کارش در جامعه اثری بگذارد.
حال دیگر آثار هنری به تنهایی بیانگر نیستند و بیانیه یا گزاره هنرمند که زمینه اثر و در برخی موارد دلالت آن را بیان میکنند، اهمیت بسیار یافته است. از همین جهت، فهم و درک آثار هنری همواره با لذت افزونتر و تأمل عمیقتری همراه میشود.
با این وجود، میتوانم ادعا کنم که عکاسی را بیشتر از رسانههای هنری دیگر دوست دارم. و علاقهام به عکاسی مستند همچنان پابرجاست. شاید مهمترین دلیلش نزدیکی عکاسی با واقعیت باشد.
ادامه مطلب “چرا رسانهی عکاسی را از سایر رسانههای هنری بیشتر دوست دارم؟”