مهدی مقیم نژاد هنرمند-عکاس و پژوهشگر برجسته در زمینهی هنر و عکاسیست که آثار درخشانی در کارنامهی خود دارد. علاوه بر مجموعهعکسهای مستندش که همهشان پیشزمینهی ذهنی و فکری دارند، آثار تألیفیاش نیز قابل تأملاند.
از او کتابهای متعددی در زمینهی عکاسی و هنر به چاپ رسیده که میتوان به عکاسی و نظریه، در ستایش امر واقعی، ترجمهی نشانه شناسی در عکاسی و … اشاره کرد.
علاوه بر عکاسی مهارت او در شعر هم کمنظیر است. کتاب باران شغال مجموعه ای از اشعار کوتاه اوست که توسط انتشارات حرفه هنرمند به چاپ رسیده و در سال ۱۳۹۵ هم نامزد جایزه شعر شاملو شده است.
به گمانِ من آنچه که مهدی مقیم نژاد در مجموعه عکس «واقعنماییها» (که چندین فصل دارد و در ادامه به آن میپردازیم) تصویر کرده، همانست که پیشتر در باران شغال به کلام آمده است. به بیان دیگر معتقدم اندیشهای که در پس شعرهایش نهفته است را بعدتر در واقعنماییها به نمایش میگذارد. البته این حرف برآمده از دانش من نیست، (که من در شعر دانشی ندارم) بلکه تنها حس و درک شهودی من از خوانش شعرهای اوست.
او از سال ۱۳۸۰ مجموعه عکسهای متعددی کار کرده که مهمترین و شناختهشده ترینشان «واقعنماییها»ست.
«واقعنماییها» چندین فصل دارد: فصل اول رویاهای یک روز پراکنده، فصل دوم در میانهی بادهای شرقی، فصل سوم مرز رویش سروها، فصل چهارم تاریخ یافت شده و فصل پنجم مداخلهی الهی.
مهدی مقیم نژاد در «واقعنماییها» از تکنیک فتومونتاژ برای بیان تأملات ذهنیاش بهره میگیرد. در این تکنیک عکاس چند عکس را ترکیب کرده و در نهایت یک تک عکس میسازد.
اما نکته آنجاست که وقتی عکسهای هر فصل از این مجموعه را میبینیم، در نگاه اول به هیچ وجه متوجه نمیشویم که این عکس غیر واقعی و ساختگیست یا به عبارت دیگر با مداخلهی عکاس آفریده شده است.
به همین جهت عبارت «واقعنماییها» اشاره به آن دارد که ما با مکان و لحظهی واقعی روبهرو نیستیم، بلکه عکاس به شکل ماهرانه و زیرکانهای واقعیتی که میتوانست باشد و در ذهنِ او بوده را برایمان به تصویر درآورده است.
مهدی مقیم نژاد با ارائه مجموعه عکس «واقعنماییها» تبحرش در عکاسی را به رخ ما میکشد. نقدهایی که بر مجموعه عکس او نوشته شدند گواهی میدهند که او روی مرز رئالیسم و سورئالیسم قدم برداشته، بی آنکه به ورطهی هر کدام سقوط کند. (+)
عکسهای فصل «تاریخ یافت شده» او برای من تأمل برانگیز و کمی هولناک بودند.
مهدی مقیم نژاد درباره این فصل میگوید: «این عکسها تاریخِ یافت شده است. تاریخ یافت شده تاریخ بازیافته نیست. خیلی با خودم فکر کردم که آیا این موتیفها تازه از دل خاک بیرون آمدهاند یا برعکس، دارند از بین میروند. گویی دو طرف یک سکه هستند.»
چند عکس از «واقعنماییها»
در ادامه برای آشنایی برخی عکسهای او را با هم میبینیم. آنها را به صورت پراکنده و به ترتیب از فصل های مختلف مجموعه واقعنماییها انتخاب کردم.
البته پیشنهاد میکنم حتمن مجموعهی کامل را در وبسایت شخصیاش ببینید. در وبسایتش برای هر کدام از فصلها متن کوتاهی نوشته شده که میتواند فضای ذهنی عکاس را به شما بیشتر بشناساند.
بخشی از کتاب باران شغال
شبی،
بیپردهی ستارگان
چراغ راه باد خواهم بود
و پسماندهی نگاهت را
از آبهایی که برهنه بر خاک میخَزَند،
خواهم نوشید
هنگام که تیغهی آفتاب
بر گلوگاه کوه مینشیند
و در سراسر این سرزمین ناهموار
مرا نامی نیست
پینوشت: از ایشان اجازه گرفتم و در مطلبی دیگر بخشی از نقدی که محمد پرویزی بر روی چند عکس از او نوشته و در دوهفتهنامهی تندیس چاپ شده را با شما به اشتراک میگذارم.
کوتاه بگم
قصد دارم بزودی متن این صفحه رو بخونم. واقعا کنجکاو شدم. اما تصاویر رو به دقت نگاه کردم. برام چشمگیر بودند. “مداخله الهی” عالی بود.
پیشنهاد میکنم اگر علاهمند شدید مجموعه عکسها رو کامل در وبسایت مهدی مقیمنژاد ببینید. واقعن تأمل برانگیزند.