آن زمان که جان مالوف یک جعبه ۳۰ هزارتایی نگاتیو را در یک مزایده برنده شد، شاید هیچ گاه فکرش را نمیکرد که این نگاتیوها او را به دنیای ناشناخته زنی تودار راهنمایی کنند که روزی آثار درخشاناش در عکاسی مایهٔ شگفتی بسیاری از عکاسان زمان حاضر بشود.
جان مالوف که برای پروژه کتاب در دست انتشارش نیاز به عکسهای تاریخی داشت بدون آن که بداند پایش را در کفش چه عکاس بینظیری کرده، صاحب یک جعبه نگاتیو شد و پس از آن که دریافت آن نگاتیوها مربوط به عکسهای خیابانیاند، آنها را به کناری انداخت. دوسال نگاتیوها در گوشهٔ کمد خانهاش خاک خوردند و پس از آنکه به عکاسی علاقهٔ بیشتری پیدا کرد، سرانجام تصمیم گرفت نگاهی به آنها بیاندازد. او آنها را در یک وبلاگ منتشر کرد و با بازخوردی باورنکردنی از سوی مخاطبان مواجه شد.
همین امر سبب شد او به نگاتیوها جدیتر فکر کند و به دنبال عکاس آنها بگردد. در بررسی دوباره او توانست نشانی از عکاس پیدا کند اما دیگر دیر شده بود چون زمانی که نام و نشانش را در گوگل جستوجو کرد متوجه شد عکاس آن عکسها سه روز پیش فوت کرده است؛ ویویان مایر عکاس گمنامی بود که با شهرت تنها سه روز فاصله داشت.
کنجکاوی جان مالوف بیش از آن بود که بخواهد به یک نام و تعدادی نگاتیو بسنده کند. او میخواست از عکاسی که آثارش همگان را به وجد آورده بود بیشتر بداند، و مهمترین سؤالش این بود: ویویان مایر چه کسی بود و چرا با وجود چنین عکسهای درخشانی تا امروز ناشناخته مانده است؟
پاسخ به این سؤال یک مستند شصت دقیقهای شد با عنوان: «در جست وجوی ویویان مایر» (این مستند را میتوانید از این لینک دانلود کنید.)
جان مالوف در این مستند به زندگی زنی میپردازد که برای پرداختن به عکاسی خیابانی تصمیم گرفته بود پرستار بچه شود تا از این طریق هم نگران خوراک و مسکناش نباشد و هم بتواند حین گردشهای روزانه برای بچهها فرصتی برای عکاسی داشته باشد.
زنی که درونگرایی و انزوایش مانع از این می شد که دیگران بتوانند عکسهایش را ببینند یا آنها را بخرند. البته فقر و تنگدستی او هم عامل دیگری بود که سبب میشد نتواند عکسهایش را چاپ کند. به گمان بسیاری از افرادی که او را میشناختند یا کسانی که او در کودکی از آنها مراقبت کرده است، ویویان مایر برای حریم شخصیاش ارزش بسیاری قائل بوده و هیچ کس نمیتوانسته به آن راه پیدا کند. او هیچگاه ازدواج نکرد و هیچگاه عاشق نشد. برخی از آنها میگویند او نسبت به مردان نگاه بدبینانهای داشت و البته میتوان این نگاه را تا حدی در عکسهای او مشاهده کرد.
در عکسهای ویویان مایر انسانها نقش محوری دارند. او از دوربین رولی فلکس برای عکاسی استفاده میکرد و به همین دلیل میتوانست به راحتی به انسانها نزدیک شود و از آنها عکس بگیرد بدون آنکه آنها متوجه شوند. چراکه برای عکاسی با این دوربین لازم است که عکاس از بالا به منظرهیاب نگاه کند و نیازی نیست که دوربین را مقابل چشمان خود بگیرد. در بسیاری از عکسهای او افراد به دوربین نگاه نمیکنند و زاویه دید عکسها از پایین به بالا است. بسیاری از منتقدان بر این باورند که در برخی عکسهای او یک احساس طنز نهفته است.
با وجود آن که جان مالوف هماکنون بیش از صد هزار نگاتیو از ویویان مایر در اختیار دارد و نمایشگاهای متعددی از عکسهای او در کشورهای مختلف برگزار شده و دو کتاب عکس از او منتشر کرده باز هم رازهای زیادی از زندگی ویویان مایر و آثارش بر ما پوشیده مانده است. برای مثال ویویان مایر چگونه عکاسی را آموخت؟ چگونه کسی که در این زمینه هیچ آموزش رسمی ندیده است میتواند چنین کارهای فوقالعادهای در عکاسی خیابانی بیافریند؟ آیا نگاه تیزبین او صرفاً از غریزه و شهود ذاتیاش نشئت میگیرد؟
به گمانم اگر اکنون ویویان مایر زنده بود، حرفهای بسیار زیادی در زمینهٔ عکاسی خیابانی برای گفتن داشت اما تنها او نیست که دچار چنین سرنوشتی میشود. ون گوگِ نقاش را هم میتوان جزء چنین هنرمندانی به شمار آورد. هنرمندانی که کارشان ناتمام مانده و آوازهشان پس از مرگ در شهر پیچیده و تنها ردپایی از زندگی پر فراز و نشیبشان برایمان باقی مانده است.
پینوشت: آدرس وبسایت ویویان مایر که جان مالوف آن را راهاندازی کرده است: لینک
برخی از عکسهای ویویان مایر را باهم میبینیم:
یک وبلاگ خاص ، واقعا خاص . من تازه اومدم اینجا و کلی لذت بردم همیشه موفق باشید .
ممنون.
عالی بود. با کلی اشتیاق مطلب را خواندم بعد از آن مستند را دانلود کردم. فوق العاده بود.
امیدوارم با همین قدرت همیشه ادامه بدهی.
عالی !
ممنون از انرژی که به من دادید و خوشحالم که مطلب براتون مفید بوده.
سایتتون رو دیدم و به نظرم خیلی حرفهای کار میکنید. تبریک میگم.
خیلی عالی بود.
من اصلا نمی دونستم همچین عکاسی اصلا وجود داشته. ممنون.
پریسا جان آفرین به تو و قلمت. بنظرم نوشته هات پخته تر شدن. خوشحالم که می نویسی.
نیلوفرجان
ممنونم از نظرات پرمهرت، خوندن کامنتهات همیشه منو خوشحال میکنه.
شاد و موفق باشی.