برچسب: بهرام حبیبی

سازه‌ها و آسمان‌خراش‌ها، مأمنی برای خویشتن؛ یادداشتی بر عکس‌های بهرام حبیبی

بهرام حبیبی- سازه‌ها و آسمان‌خراش‌ها

 

اولین برخورد چشم‌ها با عکس موفقیت‌آمیز است. نگاهم درون عکس سُر می‌خورد و به کنج یک فضای بسته معطوف می‌شود. پسرک نوجوانی که چهره‌اش در تاریکی فرورفته و توجه‌اش به عکاس و یا شاید به من جلب شده است. این تاریکی که توسط تیرگیِ مبلی که پسرک روی آن نشسته شدت می‌گیرد، کنجکاوی‌ام را برای کشف حالاتِ چهرهٔ او بر می‌انگیزد.

علاقه‌مندم چهرهٔ پسرک را بکاوم و در حالات چهره‌اش، احساس او را از بودن در فضایی بسته که گویی سکوتی سرد و سنگین در آن جریان دارد را دریابم. فضایی انباشته از خطوط. خطوطی که به صورتی مسالمت‌آمیز با هم به تعادل رسیده‌اند و حس سکون را درست در نقطه‌ای که پسرک نشسته است تشدید می‌کنند.

اما من کمی سمج هستم. مایلم که اطراف را بیشتر ببینم و در این فضای خالی در جست‌وجوی ظرافت‌هایی باشم که عکاس مرا به دیدن آن دعوت کرده است. مسیر مبل که از گوشه سمت چپ عکس شروع می‌شود را دنبال می‌کنم، به پسرک برمی‌خورم و از کنج همان ناحیه بالاتر می‌روم. در پهنهٔ تاریکی سه لامپ زرد را می‌بینم که به‌گونه‌ای متوازن در سه گوشهٔ تصویر میخکوب شده‌اند. نگاهم روی آن‌ها می‌ماند و به انسانِ امروز فکر میکنم که از زیبایی‌های آسمان شب چگونه ایده‌هایش را وام می‌گیرد و آن‌ها را در دست‌سازه‌هایش جا می‌دهد.

پنداری خودش هم باور دارد که در غیاب طبیعت نمی‌توان زیست و اگر می‌خواهد در فضایی خالی و عاری خودش را پنهان کند، ناگزیر است بخشی از طبیعت را برای خودش شبیه‌سازی کند. به پسرک نوجوان فکر میکنم که برایم انسانی از نسلِ امروز است. نسلِ سازه‌ها و آسمان‌خراش‌ها. نسلی که زندگی در چنگالِ دست‌سازه‌های خویش را برگزیده است.

****

عکسی که انتخاب کردم، یک عکس از مجموعه عکسی‌ست که بهرام در طی سفرش به امارات و دبی گرفته و برخی از آن‌ها را در صفحهٔ اینستاگرامش قرار داده است. به گفتهٔ خودش برای ثبت برخی از این نماها از لنز ۲۴-۱۴ بهره گرفته و به گمانش هم تنها همین لنز می‌توانسته شکوه و عظمت بناها و سازه‌ها را در چشم بیننده بیاورد.

مدت زیادیست که بهرام را می‌شناسم و مطلبی هم دربارهٔ کارهایش نوشته‌ام. (+) با این‌حال به عنوان یک اشارهٔ گذرا، بهرام مهندس عمران و عکاسی‌ست که به ثبت نمادهای شهری و به طور خاص عکاسی معماری علاقه دارد و نگاه زیباشناسانه‌اش به عکس‌ها (که قطعاً از دانش او هم سرچشمه می‌گیرد) جذابیت آن‌ها را دوچندان می‌کند. ملاک و معیار این گفته‌ام را می‌توانید بی‌درنگ در قاب‌های دیگر این مجموعه و در انتخاب زاویه دید، تقارن‌ها، ترکیب رنگ‌ها و بوکه‌ها در صفحه‌اش ببینید.

****

این بنا‌ها دست‌سازه‌های بشرند اما آن‌چنان زیبا و فریبنده ساخته شده‌اند و شکوه و عظمت‌شان چنان روح انسان را تسخیر می‌کند که در نهایت پنداری آن‌ها هستند  که ارباب و سرور ما می‌شوند. شاید همین است که انسان امروز سازه‌ها و آسمان‌خراش‌ها را به عنوان مأمنی برای خویشتن برمیگزیند، در آن‌ها می‌خزد و در کنج و انزوا به تماشای جهان می‌نشیند!

پینوشت: می‌توانید عکس را با وضوح بیشتر  اینجا ببینید.

 

درباره بهرام، یک عکاس خلاق ایرانی

بهرام حبیبی را خیلی وقت است که می شناسم. صفحه ی او را از همان ابتدا که وارد اینستاگرام شدم دنبال می کردم. تقریبا  سه سال پیش که ایسنتاگرام اجازه قاب غیر مربعی را به کاربرانش نمی داد. بهرام از جمله عکاسانیست که همیشه در حال حرکت هست، همیشه در حال بهتر شدن. همیشه نکته های کوچک زندگی اش را با تیزبینی می یابد و آن ها را در عکس هایش به تصویر می کشد.

دوست دارم داستان یکی از عکس هایش که در ذهنم ماندگار شده را برایتان بگویم.

یک روز بارانی که پادشاه فصل ها رنگ را به درختان چنار تهران پاشیده بود، هنگام قدم زدن در پارک پیرمردی را می بیند، چندثانیه نگاهش می کند و سپس از او عکس می گیرد. به پیش او می رود و با او هم صحبت می شود و می گوید ازش  عکس گرفته، پیرمرد خوشحال میشود و تشکر می کند و می رود. بعد از چند دقیقه پیش بهرام باز می گردد و می گوید پسرم امروز به من تلفن کرد و  تولدم را به من تبریک گفت. اصلا یادم نبود. امروز تولدم هست و شما از من عکس گرفتی.

به این احساس فکر می کنم که چه قدر آدم باید آن لحظه ذوق زده باشد، چه اتفاق خوبی که به قول بهرام می توانست نیافتد. می توانست عکسی نباشد و صحبتی نباشد. به قول بهرام: “اتفاقات خوب مثل دومینو می مونه، یک مهره رو اگر تکون بدی باعث اتفاقات خوبی میشی که زنجیروار حرکت می کنه و یقینا دوباره خیلی هاش می افته جلوی پای خودت.

دوست داشتم این داستان را در ابتدا بگویم، چراکه به نظر من شناخت آدمها از این اتفاقات کوچک حاصل میشود. با این حال برای کامل شدن این مطلب اشاره کنم که بهرام مهندس عمران است و سبک و علاقه اصلی اش نمادهای شهریست. یک نگاه گذرا هم به عکس های صفحه اش بیاندازید متوجه میشوید او یک عکاس خلاق و تواناست. برای او ابزار مهم نیست چه با گوشی موبایل و چه با یک دوربین دیجیتال، عکس هایش در هر حالت آدم را چند دقیقه میخکوب می کند.

علاوه بر اینستاگرام یک کانال تلگرام هم دارد به نام Share The Joy ، که در آن موزیک های آرامش بخش و ناب را به اشتراک می گذارد. یک پوشه در لپ تاپم دارم و نامش را گذاشته ام: “به وقتِ‌آرامشِ‌اکنون” و بیشتر موزیک های کانالش را آنجا ذخیره می کنم. بسیاری از موزیک هایی که گهگاهی برای دوستانم می فرستم، از کانال بهرام انتخاب کردم.

امروز یک اتفاق خوب افتاد که بهانه نوشتن این مطلب شد. بهرام یک وبسایت ساخته است و اکنون آن جا هم می نویسد، از این اتفاق خیلی خوشحال شدم و همین شد که خواستم در باره عکاسی که قطعا در این مسیر از او یادگرفتم و لحظات آرامش‌بخشی را با عکس هایش و موزیک های بی نظیرش گذرانده ام، بنویسم. اکنون این لحظات خوب بیشتر شده و می توانم نوشته هایش را هم بخوانم.

علاوه بر این بهرام قصد دارد فروشگاهی هم برای پرینت عکس هایش در نظر بگیرد و این مرا بسیار شگفت زده کرده است. اگر نگویم اولین اما قطعا جزو اولین خریداران قاب برج میلادش خواهم بود. به باور من پرینت و چاپ یک عکس می تواند آن احساس نابی که با دیدن عکس داشته ایم، را همیشگی کند.

اینستاگرام بهرام حبیبی

کانال تلگرام Share The Joy

وبسایت بهرام

داستان دو عکس(+),(+)