عکاسی شاید از معدود هنرهایی باشد که هر شخص به فراخور سلیقه و دغدغه و نگاهی که به زندگی دارد از آن بهره میگیرد. فتوژورنالیستهایی که عکس را ابزاری برای به تصویر درآوردن وقایع جهان میدانند تا عکاسان مستند که با عکس داستان میسرایند و عکاسانی نظیر ادوارد وستون که عکس را به مثابهٔ یک هنر متعالی در نظر دارند.
ادوارد وستون که در سال ۱۸۸۶ در شیکاگو زاده شد، در ۴۵ سالگیاش توانست به عنوان یک عکاس سرشناس و برجسته در دنیای عکاسی اسم و رسمی بر هم زند. هنرمندی که با نور و فرم آنچه را که در ذهن داشت خلق میکرد. او اجسامی که در اطرافمان قرار دارد و به راحتی از کنارشان رد میشویم را به گونهای سحرآمیز به ما نشان میدهد. جادو گری که با جادوی نور یک فلفل را همچون یک مجسمهٔ زیبا می نمایاند. کمتر کسی است که عکس فلفل ادوارد وستون را در وهلهٔ اول یک پیکرهٔ ظریف نداند و بعد از اینکه متوجه شود این پیکره تنها یک فلفل است انگشت به دهان نمانده باشد و خالقش را تحسین نکرده باشد.
ادوارد وستون با قاببندیهای بینظیر، پسزمینهٔ سیاه و با دانشی که در نورپردازی دارد و صد البته چشمان تیزبینش مدام در جستوجوی اجسام و اشیایی است که بتواند با دوربینش روح را در آنها بدمد. زاویه دیدی که از یک تنهٔ درخت برمیگزیند همچون اندام یک زن زیبارو توجه بیننده را به خود جلب میکند. عکس صدف او نیز همینگونه است. در مقابل عکسهایی که از پیچ و تاب اندام ظریف یک زن در پس زمینهٔ جنگل و درختان برمیگزیند این فکر را در ذهنمان میآورد که گویی رابطهای نامرئی بین این دو سوژه وجود دارد. وستون از طبیعت به زن و از زن به طبیعت نقب میزند و با این کار در پی نشان دادن نوع نگاهش و اندیشهاش نسبت به این دو مقوله است.
با توجه به مطلبی که دربارهٔ انواع عکس نوشته بودم، عکسهای ادوارد وستون را میتوان از لحاظ زیباییشناسی ارزیابی کرد. چراکه ادوارد وستون در عکسهایش زیبایی را میسنجد و عیار آن را نزد چشمان بیننده بالا میبرد. البته این نوع نگاه در زمان خود با انتقاد نیز همراه بوده است، چنانکه هنری کارتیه برسون فتوژورنالیست چیرهدست اذعان داشته که: «دنیا دارد از هم میپاشد آن وقت وستون از صخره عکس میگیرد.»(+) چنین نگاه هایی از دیرباز در جامعهٔ عکاسی وجود داشته و همچنان نیز وجود دارد (دربارهٔ عباس کیارستمی هم چنین حرفهایی زده میشد) و شاید این سؤال را در ذهن ما بیاورد که به واقع رسالت عکاسی چیست. شاید در این مورد بعدها بیشتر بنویسم. مهم آن است که ادوارد وستون چنان با دوربینش تردستی میکند که نمیتوان او را در دنیای عکاسی نادیده انگاشت.
در ادامه چند عکس از عکسهای او میگذارم. اگر علاقهمند بودید عکسهایی که او از زن گرفته بیشتر ببینید به سایت artnet مراجعه کنید.
سلام
مرسی ک انقد مطالب خوب میزارید
خیلی برای من مفید بود و کارایی داشت
مرسی مهربون
سلام
خسته نباشی
ممنون که تو این دنیای شلوغ که از هر وری نوایی میاد
هستین و هستن وبلاگ نویسای باحال
ممنون از حال خوبی که بهمون تزریق میکنن
سلام، ممنونم
مرسی که تو این دنیای شلوغ چند دقیقه از وقتت رو برای مطالعه وبلاگ من صرف کردی. خوشحالم که یادداشتهام تونستن مفید باشن.
خوب باشی
وبلاگت چقد تخصصی شده پریسا جان. خوشحالم که مسیر خودت تو زندگی بالاخره پیدا کردی. بابت متن روان و خوبت هم تبریک میگم. موفق باشی.
مرسی از همراهیت بنیامین.
خوشحالم که مینویسی. دلم برای نوشتههات تنگ شده بود. خوبه که هستی در وبلاگت.
با آرزوهای خوب