داستان یک عکس، داستان یک زندگی

اول میز بود و دو صندلی و هیچ.

بعد میز بود و دو صندلی و یک مرد و یک زن.

بعد میز بود و دو صندلی و یک مرد و یک زن و دو لیوان.

بعد میز بود و دو صندلی و مردی که حرف می‌زد و زنی که می‌شنید. که می‌نوشید.

بعد میز بود و دو صندلی و مردی و زنی و عشقی که تکه تکه شد.

بعد میز بود و دو صندلی و و مردی که می‌نوشید و گلوی کلماتی را می‌برید و می‌ریخت روی میز.

بعد میز بود و سکوت بود و اندوه بود و لیوان‌های ناتمام.

بعد میز بود و سنگینی چند عکس و لغزش چند قطه آب شور بر نرمی گونه‌ی زنی.

بعد میز بود و پیشانی مردی که روی آن تکیه می‌زد.

بعد میز بود و آب‌های شوری که از چشم‌هایی روی‌ آن می‌بارید.

بعد میز بود و لیوان‌هایی که کسی لمس‌شان نمی‌کرد.

حالا میز است و دو صندلی خالی و دو لیوان ناتمام و سه عکس بی‌معنا و چند چیز دیگر.

و هزار چیز دیگر.

 

 

پینوشت: متن به قلم مصطفی مستور و عکس به انتخاب کیارنگ علایی از عکاس لهستانی دورتا وربلوفسکا است و از کتاب پرسه در حوالی زندگی گزینش کردم.

3 thoughts on “داستان یک عکس، داستان یک زندگی

  1. سلام پریسا
    خیلی این کتاب جالبه
    من ندارم اما یک بار توی کتابخونه استاد راهنمام دیدم و ورق زدم و خوندم. نوشته روی عکس ها رو خیلی دوست دارم. این مدل نوشتن ها رو

    1. سلام زهراجان
      چه استاد خوش‌سلیقه‌ای داری:) منم وقتی توی شهر کتاب دیدم خیلی دوست داشتم و تقریبا بیشتر نوشته‌هاش رو خوندم، دوستم هم نامردی نکرد برام خرید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *