به مناسبت روز نوشتن

نوشتن-نقش اول

چند وقت پیش داشتم فکر می‌کردم چرا روز نوشتن نداریم؟ روز قلم داریم اما روز نوشتن نداریم. روز نوشتن روزیست که همه‌ی آدمها نوشتن را در آن روز تجربه می‌کنند. روزی که چندین صفحه بنویسند. فقط همین بنویسند. قدرت نوشتن را نمی‌توان با خواندن جملاتی که می‌گویند نوشتن خوب است باور کرد. تا زمانی که ننویسیم چطور می‌توانیم قدرت نوشتن را درک کنیم؟

۱۴ فروردین ماه ۱۳۹۶ اولین روزی بود که روی یک برگه‌ی A4 تا خورده، سه صفحه نوشتم. صفحات صبحگاهی من از آنجا شروع شد.(+) حالا دوسال از آن روز گذشته است و من هر روز نه سه صفحه بلکه ۱۵ صفحه می‌نویسم.

می‌دانم که باور نمی‌کنید اگر بگویم زندگی من با نوشتن تغییر کرده. نباید هم باور کنید چون آدم تا خودش ننویسد و خودش را به نوشتن متعهد نداند نمی‌تواند این تغییر را حس کند. من کنجکاو بودم، خواستم ببینم آنچه که شاهین کلانتری می‌گوید راست است یا نه! همین هم شد که کتاب راه هنرمند جولیا کامرون را به پیشنهاد او خریدم. و مطالعه کردن همانا و تغییر همانا. (+)

من از تعهد می‌ترسیدم. فکر می‌کردم که نمی‌توانم به نوشتن متعهد باشم. فکر می‌کردم آدم تنوع‌طلبی هستم و چند صباحی بعد نوشتن را رها می‌کنم. (+)حتا شاید خنده‌دار باشد که بگویم یکی از بزرگترین کابوس‌هایم در آن زمان این بود که روزی وبلاگ‌نویسی را تمام کنم. وبسایتم را تعطیل کنم. ولی ترس از متعهد نبودن مرا بیشتر به نوشتن متعهد کرد. چسبیدم به نوشتن و آن را رها نکردم. تمام زندگی‌ام بند شد به نوشتن.

می‌خواستم همین یک کار را در زندگی‌ام انجام بدهم. به خودم ثابت کنم می‌توانم به نوشتن متعهد باشم. و حالا آنقدر با نوشتن یکی شدم که نمی‌توانم زندگی‌ام را بدون آن تصور کنم.

درست مانند همان نقل قولی که می‌گوید ۳۰ سال طول کشید تا فهمیدم استعداد نوشتن ندارم ولی آن زمان دیگر دیر شده بود. چون من نویسنده شده بودم.

حالا دیگر زندگی بدون نوشتن برایم کابوس است. نوشتن در زندگی من تأثیر فراوانی گذاشت و همچنان می‌گذارد. مهمترینش همین متعهد ماندن به کار بود. نوشتن مرا آرام کرد. جولیا کامرون می‌گوید که نوشتن دوستی است که سرمان را روی شانه‌اش می‌گذاریم و آرام گریه می‌کنیم. من به کمک نوشتن توانستم احساساتم را کنترل کنم. توانستم تصمیم‌گیری‌هایم را دقیق‌تر و بهتر انجام بدهم. از تصمیم‌گیری‌های لحظه‌ای و هیجانی دور بشوم. نوشتن به من کمک کرد که بهتر فکر کنم. که مسائل را برای خودم موشکافی کنم و داستان‌هایی که ذهنم در پی توجیه کردن مسائل می‌سازد را بهتر ببینم.

دو سال پیش مسیر زندگی من تغییر کرد. مسیر زندگی من رفت به سمت نوشتن. مهم نیست که در آینده نویسنده بشوم یا نه. ولی این را می‌دانم که هر کسی روزی تصمیم می‌گیرد که زندگی‌اش را چگونه بگذراند. یکی مدام مهمانی می‌گیرد و مهمانی می‌دهد. دیگری تمام زندگی‌اش صرف رشد و توسعه کسب و کارش می‌شود و من هم می‌نویسم. نوشتن پیشه‌ی من است. هر شغل دیگری که داشته باشم و هر علاقه‌ی دیگری که دنبال کنم، همه‌ی آنها رنگ و بوی نوشتن خواهد داشت.

من ۱۴ فروردین ماه را «روز نوشتن» می‌نامم. روزی که شاید ناخواسته بزرگترین تصمیم زندگیم را گرفتم اما هرچه بیشتر پیش رفتم، بیشتر متوجه شدم بهترین تصمیم زندگیم بوده است.

در این مسیر کسانی بوده‌اند که با کلمات‌شان بسیار به من آموخته‌اند. انقدر در زندگی من تأثیرگذاشته‌اند که تشکر، تنها واژه‌ی کوچکی خواهد بود. بی‌تردید می‌دانم میزان رشد و رضایتی که من در این دو سال داشته‌ام آنها را بیشتر خوشحال می‌کند. با این حال اجازه بدهید برای حال خوب خودم هم که شده، از آنها به خاطر بودنشان در این دنیا سپاسگزاری کنم.

شاهین کلانتری که همیشه یادش در نوشته‌های روزانه‌ی من جاریست.

یاور مشیرفر که به من آموخت قلم در دست بگیرم و جانبدارانه بنویسم. خودم را بنویسم. (+) اگر با یاور آشنا نمی‌شدم شاید این وبسایت زودتر از اینها بسته می‌شد و ادامه پیدا نمی‌کرد.

محمدرضا شعبانعلی، معلمی که همیشه و همه جا گفته‌ام او به من خواندن و نوشتن را یاد داد.

 

2 thoughts on “به مناسبت روز نوشتن

  1. درود پریسای نازنین
    چه احساس مشترکی!
    من نیز تنها با نوشتن هست که آرام می شوم و زمانی که نمی نویسم گویی بخشی از خودم را فراموش می کنم.
    چه خوب روز نوشتنت را خودت رو تعیین کرده ای.

    1. سلام ناهید جان
      چه قدر خوب که شما هم با من هم‌حس هستی. نوشتن همیشه معجزه می‌کند.
      خوشحالم که دوستی چون تو را در نقش اول می‌بینم
      سبز و پاینده باشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *