پیشنوشت: این نوشته در ادامهٔ مباحثیست که تصمیم گرفته بودم از کتاب نقد عکس تری بَرِت از انتشارات مرکز درمورد فهم عکس بنویسم. قسمت قبلی را میتوانید اینجا بخوانید.
از همان ابتدای سال ۱۸۳۹ که عکاسی اختراع شد، مردم بنا به دستهبندی عکسها کردند. آنها عکسها را براساس چگونگی تهیهٔ آنها، موضوعاتی که مطرح می کنند، مضمون، فرم و… طبقهبندی کردند. یکی از مزیتهای این کار کمک به فهم عکس است. یعنی وقتی ما بدانیم که یک عکس در چه دسته ای جای میگیرد میتوانیم درمورد آن بیشتر صحبت کنیم و با توجه به ویژگیهای دستهای که عکس در آن قرار میگیرد، آن را شرح داده و تفسیر کنیم.
در کتاب نقد عکس، تری بَرِت عکسها (اعم از عکسهای خانوادگی، علمی یا هنری) را بر این اساس که به چه منظور به وجود میآیند و کارکردشان چیست به شش گروه توصیفی، توضیحی، تفسیری، ارزیابی اخلاقی، ارزیابی زیبایی شناختی و نظری تقسیم میکند.
برای آنکه با ویژگیهای هر کدام از این دستهها بیشتر آشنا شویم، پس از معرفی هر کدام از آنها، یک عکس از عکاسان ایرانی را به عنوان نمونه میآورم. بدیهی است که توضیحات عکسها برگرفته از کتاب نقد عکس تری بَرِت بوده و انتخاب عکسها را خودم انجام دادم.
عکسهای توصیفی:
عکس هایی که صرفاً به منظور توصیف گرفته میشوند. عکسهای تعیین هویت، گواهینامه، پزشکی، عکسهایی که توسط ناسا گرفته میشود. عکسی که آیدین بیوکتاش با استفاده از دِرُن (Drone) از یک مزرعه و با حرکت از بالا به پایین گرفته است را میتوان در این دسته جای داد.
عکس های توضیحی:
این عکسها گزارشهایی واقعبینانه و بیطرفانه نسبت به افراد، مکانها و رویدادها هستند. میتوان زمان و مکان را در عکس تشخیص داد. آنها برشی از یک واقعیت هستند. معمولاً در کتابها و روزنامهها و مجلات چاپ میشوند. توضیحاتی که این عکسها ارائه میدهند قابل اثبات است.
عکسی زیر را برنا قشمی در یک روز بارانی در یکی از خیابانهای تهران از یک پلیس راهنمایی رانندگی و یک پسربچه فال فروش گرفته است که پلیس با شنلاش او را از باران محافظت میکند.
عکس های تفسیری:
تفاوت عکسهای توضیحی و تفسیری اندک است. در عکسهای تفسیری ما نیاز به اثبات حقیقت نداریم. این عکسها اگرچه که موضوعی را توضیح میدهند اما به جهان بینی و تفسیر ذهنی عکاس وابستهاند. غالباً با شیوهٔ جهت دار عکاسی میشوند، یعنی عکاس صحنهپردازی میکند یا در واقعیت دخالت می کند. این عکسها منظق را به چالش میکشند و به جلوههای صوری هم توجه دارند.
عکس زیر که توسط مسعود رحیمی گرفته شده، و نگاهِ او را به مقولهٔ عکاسی نشان میدهد. سه عکاسی که هر کدام از زاویههای متفاوت در حال گرفتن عکس از یک لاکپشت هستند. زاویه دیدی که عکاس برگزیده تا از تلاش همکارانش عکس بگیرد، کمی تهمایهٔ طنز را به عکس افزوده است.
عکسهای ارزیابی اخلاقی:
این عکسها نه تنها توصیف و تفسیر میکنند بلکه ناقل پیام اخلاقی نیز هستند. آنها قضاوت میکنند، جنبههایی از حیات اجتماعی را ستایش یا نکوهش میکنند. معمولاً شوریده و پرهیجان هستند. مهمترین ویژگی این عکسها همان قضاوت اخلاقی آنهاست.
عکس زیر را رضا دقتی در جریان جنگ ماندلا و درگیریهای بین نیروهای سیاهپوست و سفیدپوست گرفته است. در توضیحی که عکاس ذیل عکس ارائه میکند، از مبارزهٔ این مرد کوچک برای بازیابی حقوق سیاهان صحبت میکند. بنابراین میتوان گفت که عکس به نوعی نژادپرستی را محکوم میکند.
عکسهای ارزیابی زیبایی شناختی:
برخلاف دستهٔ پیش این عکسها دربارهٔ مقولههای زیبایی شناختی قضاوت میکنند نه موضوعهای اجتماعی. چیزی را نشان میدهند که از نگاه عکاسشان، ارزش و شایستگی اندیشهگری زیباییشناسانه را دارد. در این عکسها حالات و طرز قرارگیری سوژه و نحوهٔ نورپردازی در اینکه چگونه نمایش داده شوند بسیار اهمیت دارد. متداولترین سوژههای این عکسها، طبیعت بیجان، هندسه و مناظر بکر و پیکرههای عریان است. عکاس میتواند با شیوهای خلاقانه به واسطهٔ نورپردازی و نوع زاویه دیدی که انتخاب میکند، سوژههایش را متفاوت جلوه دهد.
عکسی که از عباس کیارستمی انتخاب کردم، از این دسته است. نوع قابی که او انتخاب کرده و سایه برگهای درخت را در کنار تنهٔ آن نمایش میدهد به عکس وجاهت بینظیری بخشیده است.
عکسهای نظری:
برخی از عکاسان ترجیح میدهند با ابزارِ دوربین از شیوههای مرتبط با عکاسی و موضوعات نظری مرتبط با آن عکسبرداری کنند. درواقع این عکسها به نوعی راجع به هنر هستند. هنر برای هنر کوتاهترین تعریفی است که میتوان برای این گروه از عکسها بیان کرد. عکاس با استفاده از دوربین توجه بیننده را نه به واقعیت و نه به دنیای خیالی بلکه به خود رسانهٔ عکاسی معطوف میدارد.
چنین عکسهایی نادر هستند به همین دلیل تا کنون عکسی در این زمینه ندیدم و متأسفانه نتوانستم عکسی را در این باب پیدا کنم.
و اما نکتهٔ قابل تأملی که نباید از آن غافل شویم این است که این دستهها با هم همپوشانی دارند و نمیتوان یک عکس را به تنهایی در یکی از آنها جای بدهیم. منتقد پس از توصیف و تفسیر عکس با توجه به استدلالهایی که مطرح میکند عکس را در دستهای که بیشترین هماهنگی و تطابق را با ویژگیهای آن دارد جای میدهد. چنین روشی میتواند در فهم عکس بسیار اثربخش باشد.
پریسای عزیز، ممنون بابت مطالب مفیدی که در سایتت قرار میدی.
به نظرم عکس های سیندی شرمن میتونن تو دسته ی عکس های نظری قرار بگیرن.
ممنون از سایت خوبتون. من چیزهای مختلفی درباره عکاسی سرچ کردم تو گوگل که سایت شما را به عنوان اولین نتایج هردفعه نشون داد. ممنون
ممنونم زهرا جان از توجهت و لطفی که به نوشتههای من داری. خوشحالم که تونسته برات مفید باشه
بسیار مطلب مفید و جذابی بود حیفم اومد کامنت نذارم مرسی از شما