پیشنوشت: این یادداشت دومین قسمت از سلسله مطالبیست که تصمیم دارم درباره تاریخ عکاسی بنویسم. با مراجعه به برگهی تاریخ عکاسی میتوانید قسمتهای پیشین را مطالعه کنید.
****
اگرچه بعد از اختراع کمرا آبسکورا و کمرا لوسیدا، مدت زیادی طول نکشید تا فرآیند عکاسی کشف شود، اما با این وجود عکاسی یک مسیر چالشبرانگیز و نفسگیر را طی کرد تا توانست در میان مردم رواج پیدا کند.
از این رو، لازم است این نکته را بدانیم که تنها یک نفر نبود که به کشف فرآیند عکاسی دست پیدا کرد ، بلکه افراد بسیاری، هر کدام به روش مخصوص خود در این مسیر گام برداشتند و در نهایت بنابر سرنوشت یا شانس قرعه به نام لویی داگر افتاد و او توانست امتیاز کشف عکاسی را از آنِ خود کند.
توماس وجوود (Thomas Wedgwood)
گفته میشود «اولین کسی که کوشید تصویر دوربین را به وسیلهی عملکرد نور ثبت کند» توماس وجوود بود. او پیش از این با کمرا آبسکورا آشنا بود.
در سال ۱۷۲۷ شولتز (Johann Schultz)، فیلسوف آلمانی، مقالهای نوشت و در آن بیان کرد که نمک نقره در تماس با نور خورشید به رنگ تیره در میآید. وج وود این مقاله را مطالعه کرده بود و و آزمایشاتش را در سال ۱۸۰۲ بر این مبنا انجام داد.
او کاغذ یا یک تکه چرم را به نمک نقره آغشته کرد و سپس جسمی (مثلن یک برگ گل) را در تماس با کاغذ قرار داد. و آن را جلوی خورشید قرار داد. آن قسمتهایی از کاغذ که توسط جسم پوشانده شده بودند در تماس با نور خورشید تغییر نکردند در حالی که باقی قسمتها تیره شدند.
تا اینجا همه چیز بسیار عالیست. ما طرحی که توسط جسم روی کاغذ ایجاد شده را داریم، اما مشکل اینجا بود که این فرآیند پایدار نبود. برای آنکه پایدار شود، باید کاغذ همیشه در یک مکان تاریک باقی میماند. چون اگر در معرض نور قرار میگرفت باقی بخشها هم تاریک میشدند.
ژوزف نیپس(Joseph Nicephore Niepce)
نیپس اهل فرانسه بود. مستندات میگویند او در سال ۱۸۱۷ توانسته بود تصویر دوربین را ثبت کند. نیپس هم مانند وجوود تا مرحلهی ثبت نگاتیوها پیش رفته بود. اگر او میتوانست نگاتیوها را برگرداند و آنها را ثابت کند کار تمام بود. ولی چون نتوانست این کار را انجام بدهد دنبال مادهای گشت که خود به خود تصویر را همان طور که هست ثبت کند و نیاز به برگرداندن نداشته باشد. (یعنی میخواست تصویر پوزیتیو بسازد)
بعدها نیپس نوع خاصی از قیر را به نام Bitumen of Judea یافت که به نور حساس بود و در معرض نور سخت میشد. او لوح فلزی یا شیشهای را با این ماده آغشته میکرد و در برابر نور قرار میداد. بعد آن را با روغن اسطخودوس میشست. در این صورت تنها مناطقی که توسط حورشید سخت شده بودند باقی میماندند.
اولین تصویری که نیپس روی یک لوح بیتومی ثبت کرد، پنجرهی بالایی خانهاش بود که به مدت ۸ ساعت نوردهی شد. تاریخ ثبت این تصویر مشخص نیست اما مورخان زمان آن را مربوط به سال ۱۸۲۷ میدانند. لوح دیگری نیز مربوط به همان سال توسط او به ثبت رسیده که چیدمان میزی را نشان میدهد. نیپس تصاویرش را هلیوگراف (Heliograph) مینامید.
لویی ژاک مانده داگر (Louis Jacues Mande Daguerre)
داگر نقاش فرانسوی بود که تحقیقاتی مشابه نیپس را انجام میداد و میخواست تصویر را تنها با استفاده از نور خورشید ثبت کند. نیپس هنگام سفر به لندن هلیوگرافهایش را با خودش برد و در پاریس توقفی داشت. از طریق یک دوست مشترک که عینکساز بود و برای هردوی آنها لنز و عدسی تهیه میکرد با داگر آشنا شد. نیپس و داگر بعد از یک صحبت طولانی، در سال ۱۸۲۹ قرارداد ده سالهای را امضا کردند که تنها ۴ سال پس از آن نیپس از دنیا رفت.
داگر به تحقیقاتش به تنهایی ادامه داد. او یک لوح مسی پوشیده از نقره را جلا داده و سپس آن را در معرض بخار ید قرار میداد. اکنون صفحهی حساس به نور خورشید آماده میشد.
حال او صفحه حساس را در دوربین میگذاشت و نوردهی میکرد. بعد لوح نور دیده را که هیچ تصویر قابل رویتی نداشت روی جعبه حاوی جیوه قرار میداد. بخار جیوه با مواد روی لوح واکنش نشان داده و سبب میشد که تصویر ظاهر گردد.
و بعد از آن لوح را با یک محلول دیگری شستشو میداد که نسبت به عملکرد بعدی نور غیر حساس میشد. و بدین ترتیب داگر فرآیندش را داگرئوتیپ (Daugerreotype) نامید.
لازم است توجه کنیم که فرآیند داگرئوتیپ، تصویر را به صورت پوزیتیو چاپ میکند.
اگرچه پسر نیپس جانشین پدرش شد اما فرآیند داگر دقیقتر از کار نیپس بود و به همین دلیل داگر حق مالکیت اختراع را از آنِ خودش میدانست.
فرآیند داگرئوتیپ در ۶ ژانویهی ۱۸۳۹ در روزنامهای فرانسوی معرفی شد.
ویلیام هنری فاکس تالبوت (William Henry Fox Talbot)
وقتی تالبوت، دانشمند و ریاضیدان انگلیسی مقالهی ترجمه شدهی فرآیند داگرئوتیپ را در ۱۹ ژانویه مطالعه کرد، حیرت زده شد. چرا که او هم چند سال پیش به طور مستقل به روشی مشابه برای ثبت تصویر دست یافته بود. اما مدتی بعد آن را کنار گذاشته و ادامه نداده بود.
تالبوت هم جز کسانی بود که موفق نشده بود به راحتی با کمرا لوسیدا طراحی کند و از همین رو فکر ثبت خود به خودی تصویر به ذهنش خطور کرده بود.
تالبوت از نمک نقره استفاده کرد و به نگاتیو دست یافت اما او توانسته بود با استفاده از محلول یدید پتاسیم نگاتیو را به پوزیتیو برگرداند و در نتیجه آن را نسبت به عملکرد بعدی نور غیر حساس کند.
تالبوت در اولین آزمایشاتش در آگوست ۱۸۳۵ از پنجرهای مشبک یک نگاتیو تهیه کرد که هماکنون در موزه لندن نگهداری میشود. اما او پس از مدتی آزمایشاتش را کنار گذاشت و به نوشتن کتابی دیگر روی آورد.
حال زمانی که متوجه شد داگر فرآیندی مشابه او کشف کرده برای آنکه بتواند حق امتیاز فرآیند را بدست بیاورد شش روز بعد از خواندن آن مقاله به انجمن سلطنتی لندن رفت تا کارش را معرفی کند. در ۳۱ ژانویه ۱۸۳۹ مقالهی تالبوت با عنوان شرحی بر طراحی فتوژنیک در انجمن سلطنتی لندن خوانده شد.
او بعدها فرآیندش را کالوتیپ (Calotype) نامید.
سر جان هرشل (Sir John F. W. Hershel)
هرشل دریافته بود که برای ثبت تصویر سه چیز لازم است:
- کاغذ حساس (که ما امروزه آن را فیلم مینامیم)
- دوربین کامل
- ابزار جلوگیری از عملکرد بعدی نور
هرشل از دو جنبهی بسیار مهم به عکاسی کمک کرد: او در ابتدا روشی را برای جلوگیری از عملکرد بعدی نور معرفی کرد که بسیار بهینه بود و «داگر آن را درجا اقتباس کرد». و دوم آن که چون زبانشناس بود واژهی عکاسی، نگاتیو و پوزیتیو را پیشنهاد داد.
در نهایت به دلیل ثبت دقیقتر جزییات، حمایت مالی و سرعت عمل داگر، او توانست در ۱۹ آگوست ۱۸۳۹ فرآیندش را به طور علنی آشکار کند. هرچند کسان دیگری نیز بودند که پس از معرفی این فرآیند ادعای کشف آن را داشتند اما هیچ کدام شانس ماندگاری در تاریخ عکاسی را پیدا نکردند.
تنها تالبوت بود که همچنان بر بهتر بودن فرآیند کالوتیپش اصرار میورزید و تا دو دهه بعد این دو فرآیند برای استفاده و بقا در میان مردم در رقابت با یکدیگر بودند.
****
اگر مایل به مطالعه بیشتر درباره تاریخ عکاسی هستید، یادداشتهای زیر را پیشنهاد میکنم:
چرا دانستن تاریخ عکاسی مهم است؟
ژانر منظره چگونه وارد عکاسی شد؟
درباره زندگی مردی که تاریخ عکاسی مدیون اوست.
سلام . معمولا توی برنامهی تدریس عکاسیم ، تقریبا کاری با تاریخ عکاسی نداشتم . اما این پست منو کمی به فکر فرو برد که آیا تاریخ عکاسی اونقدرها هم که فکر میکردم بی اهمیته ؟! به گمونم دیگه نه.
سلام. ممنونم از وقت و توجهی که برای مطالعه این یادداشت گذاشتید.
بله همونطور که شما هم اشاره کردین، دانستن تاریخ عکاسی بسیار بسیار مهمه. خوشحالم که تونسته این اثر رو بگذاره.
متشکرم.