الیوت ارویت عکاس شوخ‌طبعِ آژانس مگنوم

 

«من با قصد خاصی شروع به کار نمی‌کنم، عکس‌هایم را می‌گیرم و بعد آن‌ها را نگاه می‌کنم و می‌بینم چطور از کار درآمده‌اند»

شاید بتوان گفت در روزگار ما بسیاری از عکاسان روش کارشان شبیه الیوت ارویت ۹۰ ساله (Elliott Erwitt) است. اما وقتی برخی عکس‌های الیوت ارویت را با عکس‌های عکاسان امروز مقایسه می‌کنیم متوجه می‌شویم که تنها فشردن مداوم دکمهٔ شاتر کاری نبوده که او انجام ‌داده است.

عکاسی بیش از هر چیز بر شهود مبتنی است. یعنی نه تنها باید در مکان و زمان مناسب قرار بگیری بلکه باید زاویه‌ٔ دوربین را هم به شکل هوشمندانه‌ای انتخاب کنی. تقریباً تمام این موارد در یک لحظه چندان سریع اتفاق می‌افتند که تحلیل و بررسی آن‌ها غیر ممکن است. به همین دلیل وقتی به یک عکاس همچون الیوت ارویت می‌گویند چطور عکس می‌گیری و منظورشان این است که چگونه سوژه‌ها را به این خوبی ثبت می‌کنی جوابی جز همانی که داده نمی‌ماند.

البته که چنین سبک کاری در عکاسی مستند و خیابانی که علاقهٔ شخصی الیوت ارویت بوده، اهمیت بیشتری می‌یابد. در واقع در این شاخه از عکاسی فرصت فکر کردن و صحنه‌پردازی و آرایش سوژه‌ها نیست. هدف ثبت مستندگونهٔ لحظه و رویدادهای جاریست که باید در آنی ثبت شود.

الیوت ارویت علاوه بر عکاسی مستند که همه جا اعلام کرده علاقهٔ شخصی و اولویتش است، به عکاسی تبلیغاتی و پرتره‌های افراد مشهور هم رو آورده و درآمدش را از این راه تأمین می‌کند. عکس‌هایی از مرلین مونرو، فیدل کاسترو و چه گوارا از این دسته‌اند. البته شهرت اصلی‌اش زمانی شروع شد که عکسی از جر و بحث ریچارد نیکسون آمریکایی و خروشچوف روسی را خارج از فضای دیپلماتیک در نمایشگاه ملی آمریکا در روسیه در ماکت نصفه و نیمه یک آشپزخانه گرفت و نامش را «بگو مگو در آشپزخانه» گذاشت. از همین نام‌گذاری هم می‌توان شوخ‌طبعی او را به مسائل پیرامونش دریافت.

 

 

اگرچه که الیوت ارویت در مستند نگاری چیره‌دست بوده و در اوایل ورود حرفه‌ای به عکاسی توسط دوستش رابرت کاپا به عضویت آژانس مگنوم (بزرگترین آژانس عکس خبری جهان) درآمده و در سال هایی ریاست این آژانس را هم بر عهده داشته، با این حال نمی‌توان طنازی او را در برخورد با اتفاقات پیرامونش نادیده گرفت.

یکی از سفارش‌هایی که او برای تبلیغات کار کرد، عکاسی از کفش زنان برای نیویورک‌تایمز بود که به مجموعه عکس مشهور و شناخته شده‌ٔ او با عنوان «سگ‌ها» انجامید. الیوت ارویت دربارهٔ این پروژه می‌گوید: «می‌خواستم عکس‌ها را از دید یک سگ بگیرم، چون سگ‌ها بیشتر از هر انسانی کفش می‌بینند». البته بعدها این مجموعه عکس شکل مستقل‌تری به خودش گرفت و او به طور ویژه به سگ‌ها پرداخت.

 

 

 

همچنین وقتی عکس‌های الیوت ارویت را می‌بینیم متوجه نگاه کنایه‌آمیز او به رخدادها می‌شویم. عکسی که از آبخوری سیاه‌پوستان و عکسی که از نمایشگاه نقاشی گرفته نگاهِ کنایی او را به ما نشان می‌دهد.

 

 

 

الیوت ارویت نه تنها محتوای عکس‌هایش بی‌نظیر است بلکه در فرم و ترکیب‌بندی عکس‌هایش هم مهارت دارد. بسیاری از عکس‌های او از این نظر برجسته‌اند.

عکس زیر یک نمونه از عکس‌های اوست. در ویرگول مطلبی دربارهٔ این عکس نوشته‌ام که می‌توانید آن را اینجا بخوانید.

 

 

الیوت ارویت می‌گوید همیشه دو دوربین به همراه دارد. عکس های تبلیغاتی‌اش را با دوربین دیجیتال می‌گیرد و عکس‌های مستند را با دوربین آنالوگ. او به عکاسی دیجیتال نقد وارد می‌کند و معتقد است دوربین‌های دیجیتال کار را بسیار راحت کرده‌اند و به همین جهت مردم دیگر عکاسی را جدی نمی‌گیرند. او بر این باور است که متداول شدن دوربین‌های دیجیتال، تفکر عکاسی را با خود به همراه نیاورده‌است و با شوخ‌طبعی خاص خودش می‌گوید: «حالا یک شامپازه هم می‌تواند عکاسی کند، البته با حداقل زیبایی‌های تصویری» (+)

عکس‌های دیگر او را در ادامه می‌بینیم:

 

 

 

 

پینوشت: می‌خواهم یک کانال تلگرام  را هم به شما معرفی کنم. کانال کتاب‌های حرفه هنرمند. هر هفته در این کانال به بررسی آثار یک هنرمند پرداخته می‌شود، که از نظرم بسیار اتفاق خوبیست. برخی از مطالب و نقل قول‌ها را از این کانال برداشته‌ام.

پینوشت دو: اگر علاقه‌مند بودید می‌توانید عکس‌های دیگر او را در پروفایل مگنومش ببینید.

 

10 thoughts on “الیوت ارویت عکاس شوخ‌طبعِ آژانس مگنوم

  1. روی صحبتم با شخص خودمه !!! نمی دونم چرا هنر پروری رو کسی یادمون نداده. منظورم اینکه اگه هنرمند نیستیم لا اقل هنرمندارو بشناسیم این بیشتر از هجمه برای عکس و امضا برای هنرمند جذاب و شیرینه. کاش مثلا جای اینکه تو یه فیلم فقط دو تا بازیگر نقش اولو بشناسیم بدونیم تصویر بردار نویسنده گریمور طراح صحنه و …کیا هستن و چقدر زحمت کشیدن. لا اقل از هر صنف و دسته ی هنری دو سه نفرو بشناسیم و اثارشون رو ببینیم. هنر روح رو صیقل میده آدم رو مهربون تر و انسان تر میکنه . ممنون که این عکاس بزرگ رو معرفی کردید.

    1. بله همینطوره. ما از هنر و تاریخش و آثار بی‌نظیر و درخشانی که در این عرصه آفریده شدند بی‌خبر ماندیم. هرچند که کتاب‌ها، اینترنت و مقالات فراوانی در این زمینه هستند، اما مطالعه‌شون همت می‌خواد و فکر می‌کنم اگر کسی بخواد در این زمینه فعالیت کنه می‌تونه به اطلاعات خوبی دست پیدا کنه و لذت بیشتری هم ببره. افراد و مجلاتی هم هستند که در این راه فعالیت می کنند. من هم تا اونجایی که سعی کنم تصمیم دارم اطلاعاتم رو در این زمینه در اختیار دیگران قرار بدم. شاید این یادداشت‌ها یک جرقه کوچیک باشه برای دنبال کردن این مسیر.

  2. سلام
    من مدتی است می خواهم کار عکاسی را شروع کنم،ولی زیاد در این خصوص مطالعه میکنم که هدفم رو از این کار برای خودم مشخص کنم امروز وقتی متوجه شدم آقای عباس عطار در پاریس در گذشتند و من اصلا ایشان رو نمی شناختم خیلی ناراحت شدم که من و یا شاید ما ایرانی ها چقدر از هنرمندان کشور خودمان و جهان دور هستیم چون هنر و دوست داشتن اون رو به ما آموزش ندادن.از سرچ کردن با موسسه مگنوم آشنا شدم و سایت شما رو دیدم واقعا مطالب بسیار زیبایی نوشته اید انسان رو به فکر فرو میبره که عکاسی فقط یک عکس نیست بلکه باید تاریخ،ادب،فرهنگ،سیاست،جهان بینی،ایدئولوژی،مذهب،انسان شناسی ،مطالعه آثار مکتوب داخلی و خارجی و استفاده از این علوم را در یک لحضه عکس گرفتن گنجوند و چیزی که برای من همه اینه که باید به عکس متولد شده یک اسم داد که اون اسم شخصیت یک عکس میشه.
    مطالب آموزنده شما کار رو واسه من خیلی سخت تر کرد من همیشه اعتقاد دارم اگر می خوایم دست به کاری بزنیم باید در اون بهترین بشیم.اگر ک
    گچکارهستیم یک گچکار عالی،اگر راننده هستیم یک راننده عالی در کار خودمان باشیم.مطالب سایت شما من رو با بعد تازه ای از هنر آشنا کرد و دید عمیقی به من داد.ممنون از مطالب آموزنده و کیفیت خوب مطالب و سایت شما.

    1. سلام، مطالعه به من درک عمیقی از عکاسی و هنر داد و به نظرم خیلی مهمه.
      ممنونم از لطفی که به وبسایت و نوشته‌های من دارید. خوشحالم که اینطور بوده. امیدوارم هر چه زودتر مسیر خودتون رو در عکاسی پیدا کنید و اون رو دنبال کنید.
      موفق باشید.

  3. درود/ شناساندنِ بسیار مفیدی بود. این دریچه ها که آدم ازش بی‌خبر است و بعد در پی اش آدم می رود در تو در توها بسیار احوال را خوش می کند و البته که می آموزیم هم چنان.
    سپاس

    1. سلام
      من هم با اینکه این عکس‌ها را چند بار دیدم، باز هم گاهی درشون غرق میشم و به فکر فرو میرم.
      ممنونم از همراهی‌تون.

  4. گلچین فوق‌العاده‌ای بود … کاملا قبول دارم که بیشتر این روزها فشار دادن دکمه شاتر طرفدار داره … با این حال اینم قبول دارم که باید از جایی شروع بشه …
    مدتها بود که مطلبی پیرامون عکاسی مطالعه نکرده بودم و واقعا تقدیر می‌کنم که مطالعات و تجربیاتتون رو با بقیه به اشتراک میذارین ( جدا از انگیزه‌های دیگه! )
    متشکر …

    1. سلامت باشین. ممنونم از توجه‌تون.
      خوشحالم که این مطلب مفید بوده. با فرمایشتون موافقم. قطعا باید از جایی شروع بشه و همه عکاس ها از یک جایی شروع کردن اما دید عکاسانه هم خیلی اهمیت داره.
      تشکر از شما.

  5. خیلی مطلب خوب و دوست داشتنی بود پریسا. واقعن لذت بردم.
    راستش رو بخوای من جزو اون دسته آدمایی هستم که زیاد به عکاسی به جز موارد خیلی خاص (مثل کارای کیارستمی) علاقه ندارم. یکی از دلایلش اینه که دیگه خیلی همگانی شده و جمعیت دوربین به گردنا دیگه خیلی بیشتر از حد شده :))
    ولی با خوندن این پستت و پست ویرگولت که لینکش رو داده بودی نظرم کمی عوض شد و خیلی لذت بردم. شاید یکی از دلایلی که خیلی کم به عکس علاقه دارم اینه که کارهای زیبای این شکلی رو کم‌تر دیدم و دلیلش هم اینه که کم رفتم دنبالش.
    خواستم تشکر کنم بابت این مطلب خوبت و سعی می‌کنم بیشتر سر بزنم به وبلاگت.

    1. ممنونم امین از توجهت. آره درست میگی. متأسفانه امروزه عکس و عکاسی بیشتر حالت مصرفی پیدا کرده تا مدیومی برای هنر و اندیشه. و متأسفانه‌تر اینکه اینستاگرام هم به این اتفاق دامن زده و میزنه. امیدوارم بیشتر بتونم تو این حوزه کار کنم و در این زمینه بیشتر بنویسم.
      ممنونم از اینکه برای خوندن این مطلب وقت گذاشتی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *