اولین بار که میخواستم درباره تاریخ عکاسی بنویسم، تفاوت میان این دو واژه توجهم را جلب کرد. آیا باید مینوشتم اختراع عکاسی یا کشف فرآیند عکاسی یا…؟ با این وجود توجهی نکردم و به این دلیل که در کتابهای داستان عکاسی و تاریخ عکاسی، واژهی «اختراع» انتخاب شده بود، آن را برگزیدم.
امروز که برای نوشتن پست جدید، کتاب Photography: The Cultural of History از Mary Warner Marien را میخواندم، متوجه شدم در بخشی از این کتاب، نویسنده به تفاوت ظریف میان این دو کلمه اهمیت داده و دربارهی آنها توضیحاتی نوشته است. همین امر باعث شد که دقیقتر شوم و این پرسش برایم جدیتر شود:
تفاوت میان اختراع (Invention) و کشف (Discover) چیست و چه دلالتهایی به رسانهی عکاسی دارد؟
خانم ماری وارنر در این کتاب اشاره میکند که اگرچه امروزه هر دو کلمهی «اختراع» و «کشف» برای عکاسی به کار برده میشود. اما باید دقت کنیم که هر کدام از این کلمات در چه مواردی استفاده میشوند.
کلمهی «اختراع» بیشتر برای یک وسیلهی ساخته شده توسط انسان یا دستاورد تکنولوژیک به کار برده میشود. برای مثال میتوان گفت راهآهن یا تلگراف اختراع شد. یعنی انسان ابزاری را اختراع کرد که کاربرد و استفاده دارد.
در حالی که واژهی «کشف» را زمانی به کار میبریم که یک پدیدهی طبیعی وجود داشته و حال ما آن را یافتهایم. همان طور که در یادداشتهای پیشین اشاره کردم، پیش از تولد عکاسی مردم به دنبال راهی بودند تا نور بتواند خود به خود جسمی را ثبت کند. یعنی بدون دخالت دست انسان، ما بتوانیم تصویر ناشی از شی نورخورده را داشته باشیم. همچنین از همان ابتدا، پیشگامانی چون نیپس، داگر و تالبوت، معتقد بودند که عکاسی یک فرآیند طبیعی و بدون دخالت انسان است. اگرچه که انسان کاغذ را به مواد شیمیایی آغشته کرده و آن را آماده نوردهی میسازد اما در ثبت تصویر دخالتی ندارد. تصویر توسط نور به طور خودبهخودی ثبت میشود.
به بیان دیگر، از همان آغاز کشف فرآیند عکاسی، عکاسان تلاش میکردند تا نشان بدهند عکاسی صرفن یک فرآیند مکانیکی و ماشینی نیست و توسط طبیعت انجام میشود.
برای صحت این ادعا، میتوان آثار آنا آتکینز (Anna Atkins) را نام برد که برخی او را اولین عکاس زن نیز میدانند. او از دانشمندان آماتور زمان خود محسوب میشد و از طریق پدرش با تالبوت و سر جان هرشل ارتباط داشت. آتکینز توانست از طریق هرشل نوعی فرآیند عکاسی بدون استفاده از دوربین به نام سیانوتایپ (Cyanotype) را فرا بگیرد و چون گیاهشناس بود، با استفاده از این سیانوتایپ فتوگرامهای(۱) متعددی از گونههای مختلف گیاهان تهیه کرد که نه تنها وجه علمی، بلکه وجه زیباییشناسانه نیز دارند. در واقع او جز اولین عکاسانی به شمار میرود که سعی داشت زیباییشناسی را با عکاسی تلفیق کند.بدین ترتیب به نظر میرسد رسانهی عکاسی از همان بدو ورودش، سعی داشت به جهان هنرهای زیبا راه یابد.
همچنین اصرار عکاسان مبنی بر خودبهخودی بودن فرآیند عکاسی و عدم دخالت انسان در آن، دلالت دیگری نیز داشت. در آن زمان بسیاری از افراد عکاسی را یک فرآیند طبیعی و بیطرف میدانستند. به تعبیر دیگر عکاسی یک رسانهی دموکراتیک محسوب میشد، چون میتوانست همان چیزی که دیده میشود را بی کم و کاست ثبت کند. همین امر هم باعث شد که عکاسی به عنوان رسانهای ژورنالیستی و در راستای اهداف اجتماعی و نشان دادن طبقه فرودست جامعه نیز به کار برده شود. و در نتیجه محبوبیتش میان این قشر از جامعه افزایش یابد. (دیوید بیت، ۲۰۰۹، ص۱۱۴)
(۱) فتوگرام: به تصاویر گرفته شده بدون دوربین گفته میشود. برای ثبت این تصاویر، شی روی سطح حساس به نور قرار میگیرد و نور به طور عمودی به آن تابیده میشود. نتیجه یک طرح با کنتراست روشن و تیره است.
این یادداشت بخشی از سلسله مطالبیست که درباره تاریخ عکاسی مینویسم. اگر به مطالعه بیشتر درباره تاریخ عکاسی هستید، مطالب زیر را پیشنهاد میکنم:
چرا دانستن تاریخ عکاسی مهم است؟
تلاشهای آغازین برای اختراع عکاسی
همچنین این مطالب به صورت یک جا در برگهی تاریخ عکاسی گردآوری میشود.